اندر حوالی یک جواب از آزمایشگاه

حوالی یک جواب از آزمایشگاه

خودم هم به خواب می‌روم و تمام کابوس‌های سی و چند ساله را در خواب می‌بینم. زندگی بی نفس. زندگی بی کلیه یا مرگ بیدار می‌شوم.

اندر رضایت از اشتباهات

اندر نتایج اشتباهاتم

می خواهم کماکان بخوانم و ببینم و بفهمم و بشنوم و عذر بخواهم و در نهایت دوست بدارم و خیاط باشم و جبران کنم

یک آرزوی مینیمال که به کندوان نرسید

یک آرزوی مینیمال که به کندوان نرسید

کشتن آرزوهای دیگران که لذت ندارد. لذت در رضایت و لبخند دیگری است و چه احساس خوشایندی بالاتر اهدای آزادی به آدم‌ها؟ آزادی برای تحقق یک آرزو؟ کمک به تحقق یک آرزوی ساده مینیمال

فوتبال

جام جهانی در ایران چگونه برگزار می‌شود؟

بیشتر از سه دهه و هشت جام جهانی گذشته و این صلح آمیز ترین منظره عالم هنوز هم برای من دریچه ای آزاد و آگاهی بخش برای شناختن و دیدن جهان و دنیای انسانی است

مهدی رزاقی طالقانی

لب و جنگ، دو مفهوم نامتقارن

من از ایران سال ۱۴۰۳ حرف می‌زنم، از روزها و سالهایی که یک جامعه تحصیلکرده و اهل فرهنگ و ادب در سیطره افکار جنگی و جنگ طلبان به اسارت کشیده شده است.

احترام به خود

مردی با عقده احترام و آرامش

نه از کرده های خودم، نه از تقدیرم، نه از ناکرده‌ها، من از مرگ تدریجی خسته‌ام

دایی رضا و شب بی دزد

دایی رضا و شب بی دزد

از پیرزن فقیر تا پاکبان خسته پای سفره شب دایی مهمان اند و جالب است که هیچ کس بی حساب از سفره بر نمی خیزد.

نامه به خدا

خدا را گاهی باید بخشید

رابطه یک طرفه که به درد نمی‌خورد نه به درد تو و نه به درد من هر دو ما محتاج یک بخشش دو طرفه‌ایم …

صلح مهدی رزاقی طالقانی

صلح

در من یک دولت اسلامی برپاست
و یک داعش آرام …
که از صلیب
از دار
پرچم صلح می سازد

واقعیت و حقیقت

واقعیت و حقیقت

کاکتوس نمی‌توانست حرف بزند و وضعیتش را توصیف کند اما خب او هم احتمالا در جایگاه مطلوبش نیست. در یک گلدان تنگ، تنهاست و پاجوش‌هایش را مدام هَرَس می‌کنند

نگو چشم

نگو چشم

در کودکی و همین حالا از میان همه کلمات بیشتر دوست داشتم و دارم شبیه کلمه “چرا” باشم.