فوتبال یک بازی نیست و اتفاقا پدیده کاملا جدی و چند وجهی است.
بنابراین امشب، این تیم متشکل از بازیکنان ایرانی، بیش از یک بازی را باخت
این تیم هم بازی داخل زمین را باخت
هم بازی روی سکو را واگذار کرد
و هم در سرزمین اجتماعی ایران چیزی عایدش نشد و ته مانده اعتبارش را باخت
علت فنی یک باخت
از نظر فنی و داخل زمین #تیمملیقطر در همان سطحی بازی کرد که فکر میکردیم. بازی ساده، رساندن توپ به گوشههای محوطه جریمه ایران و استفاده از مهارت #اکرمعفیف و #معزعلی در نفوذ به شکاف خط دفاعی کند ایران و ضربه به زاویه مخالف.
ایران هم در این بازی در همان سطح همیشگیاش در #جامملتهایآسیا این دوره بازی کرد. این تیم همان تیم بازی با ژاپن بود که تنها یک تاکتیک داشت. سانتر و سانتر و سانتر و ریختن توپ بلند روی دروازه و دلخوش به سرزنی و خلاقیت سردار آزمون و علیرضا جهانبخش و مهدی طارمی و محبی و …
تکرار چند باره همین سطح از بازی، ناشی بیبرنامهگی تیم بود. این تیم در این جام، در روز خوب بازیکنان، بازی را برد و در روز بد، بازی را واگذار کرد.
تیم امیر_قلعه نوعی هیچ برنامهای برای بازی ترکیبی و روی زمین نداشت، تعویضها کاملا تکراری و قابل پیش بینی بود و در نهایت هم همانطور که اتفاقی بالا آمدیم، همانطور هم اتفاقی باختیم
قلعهنوعی و فوتبال مدنظرش همین است و وقتی شما چنین مربی را انتخاب میکنید، طبیعی است که نباید انتظار تاکتیک و برنامه داشته باشی
علت روی سکوی یک باخت
روی سکو هم این تیم از روز اول حذف شده بود. سکوی تماشاگر فوتبال، کف خیابان در روز ۲۲ بهمن نیست که با دستکاری بشود آنرا شلوغ و شاد جلوه داد. سکوی تماشاگران در فوتبال بخشی جدی و تاثیرگزار از بازی است، با تماشاگر نمای امنیتی و رانتی و ارسالی، نمیشود به تیم روحیه داد و بخشی از بازی بود. ایران تیم بدون تماشاگر این دوره بود چرا که آنها که در استادیوم بودند، برای تماشای بازی ملی نیامده بودند.
و حالا که تیم حذف شد، میشود با تلخخندی تأسف بار گفت، تنها کارکرد این تماشاگران غیرفوتبالی، پاک کردن خاطره زیبایی و جذابیت چهره تماشاگران ایرانی در دورههای پیشین بود.
علت اجتماعی یک باخت
در سرزمین اجتماعی ایران هم، این تیم پیش از جام ملتها حذف شده بود. بازیکنان این تیم، قادر به ایجاد همبستگی اجتماعی نبودند. چرا که در واکنش به تحولات اجتماعی، ترجیح دادند با قدرت همراه شده و از سیاست کناره بگیرند. آنها بخشی از طبقه مرفه بی دردی شدند که موقعیت و ثروت خود را با سکوت سیاسی بیمه کردند و طبیعی بود که در روز نیاز به انرژی و انگیزه همراهی اجتماعی، تنها بمانند و به جای تیم ملی ایران، تنها تیمی از بازیکنان ایرانی قلمداد شوند
برای جامعه ایران این سالها از هر منظری میتوان مرثیههای تلخی نوشت. یک مرثیه این است که چه تلخ است جامعهای که تیم ملی ندارد، و چه حسرتی شده شادی جمعی.
به هر حال همانطور که بعد از نبرد دیوید تیلور و حسن یزدانی و باخت کشتیگیر ایرانی، برای ایرانیان تنها ادای احترام به هنر کشتیگیر امریکایی باقی ماند. بعد از این جام هم، آنچه برای ایرانیان باقی میماند، احترام به تلاش و برنامه و سرمایهگذاری قطریها و البته موفقیتشان است.
و این فاخرترین واکنش به حذف و باخت در ایران این سالهاست


آخرش ما میمانیم و تیم ملی قطر
نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی