کجاست؟ ماه نوشت

تو بگو ماه کجاست؟
تو مرا خانه ببر
دل من نابیناست

تو بگو آه چه طعمی دارد
تو بگو ابر چرا می بارد
باد در گوش درخت چه آوازی می خواند؟
سرو شیراز چرا آزاد است؟
بر لب خار چرا فریاد است؟

این چه شهری ست

ما کجا گمشده ایم
ته بن بست چرا ناپیداست
.
تو بگو ماه کجاست
تو مرا خانه ببر
دل من نابیناست
.

کجاست ماه نوشت



 


شاعر: محمد صالح اعلاء

 


این خانه قشنگ است ولی خانۀ من نیست

خُسرو فرشیدوَرد

 

این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست؛

این خاک چه زیباست ولی خاکِ وطن نیست؛

آن دختـرِ چشم آبیِ گیسوی طلایی،

طنازِ سیه چشـم، چو معشوقۀ من نیست؛

آن کشور نو، آن وطـنِ دانش و صنعت،

هرگز به دل انگیـزیِ ایرانِ کهن نیست؛

در مشهد و یزد و قم و سمنان و لرستان،

لطفی است که در ” کَلگَری” و ” نیس” و ” پِکَن” نیست؛

در دامن بحر خزر و ساحل گیلان

موجی است که در ساحل” دریای عَدَن” نیست

در پیکر گلهای دلاویز شمیران

عطری است که در نافه ی” آهوی خُتَن”نیست؛

آواره ام و خسته و سرگشته و حیران

هرجا که رَوَم، هیچ کجا خانۀ من نیست؛

آوارگی و خانه بِدوشی چه بلایی ست

دردی است که هَمتاش در این دیرِ کهن نیست

من بَهرِ کِه خوانم غزل سعدی و حافظ

در شهر غریبی که در او فهم سخن نیست؟

هرکس که زَنَد طعنه به ایرانی و ایران

بی شُبهِه که مغزش به سر، و روح به تن نیست!

“پاریس” قشنگ است ولی نیست چو تهران

“لندن” به دلاویزی شیرازِ کُهن نیست؛

هر چند که سرسبز بُوَد دامنۀ ” آلپ”

چون دامنِ البُرز، پُر از چین وشکن نیست؛

این کوه بلند است ولی نیست دماوند

این رود چه زیباست ولی رود تَجَن نیست؛

این شهر عظیم است ولی شهر غریب است،

این خانه قشنگ است ولی خانۀ من نیست.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *