معرفی فیلم پرونده کولینی

نسبت انسان با حقیقت چیست؟ پی‌گیری حقیقت یا بی‌تفاوتی نسبت به آن؟
شاید تصور شود که هر انسانی موظف است حقایق را دریابد و با آن زندگی کند. اما به واقع چه تعدادی انسان روی زمین زندگی می‌کند که ظرفیت دانستن و پذیرفتن حقیقت را داشته باشد؟ قطعا تعداد آن‌ها معدود است.
لذت زندگی در نظر بسیاری از انسان‌ها حتی اگر به آن اذعان نکنند، ندانستن است.
حقیقت از نگاه عرفا نور است اما در واقع می‌تواند بخشی از یک واقعه را روشن و جهانی را پیش چشم فردی که به حقیقت پی برده است، تیره و سیاه کند.
شاید باورش دشوار باشد اما فلاسفه بسیاری اعتقاد دارند که حقیقت مانع زندگانی‌ست و کسی مثل نیچه نیز می‌گوید: «حقیقت کذب اگر باعث بهبود یک زندگی شود از حقیقت بهتر است»
با این حال وارستگانی هستند که با تلاش خود در هر زمینه‌ای یا با قلم و حتی جان خود حقیقتی را عیان می‌سازند که لحظه‌ای را غرق تلخی و آینده‌ای را غرق روشنی می‌کنند.

پرونده کولینی

فیلم «پرونده کولینی» به کارگردانی مارکو کروزپنتر داستان وکیل جوانی است که برای پی بردن و روشن کردن حقیقت از موانع بسیاری عبور می‌کند؛ که هر یک به تنهایی بهانه قانع‌کننده‌ای برای ندانستن و آرام زیستن او به شمار می‌رود.
فاش‌سازی حقیقت هزینه گزافی دارد که در بسیاری از اوقات با منطق زندگی سازگار نیست. وکیل فیلم پرونده کولینی می‌بایست پرده از جنایت مردی برمی‌داشت که در رابطه با او فرشته‌ای مجسم بود و برای موکل او یعنی کولینی دیو و ددی جانی به شمار می‌رفت.
کاسپار لاینن برای دریافت حقیقت باید از گذشته و عشق نوجوانی و کودکی خود عبور کند. نشئه این مسیر به حدی در او ایجاد اشتیاق می‌کند که او برای چنین هدفی دست به گذر از خود می‌زند.

کولینی و موانع بر سر حقیقت

فیلم روایت‌گر بخش‌هایی از زندگی فابریزیو کولینی صنعت‌گر حدوداً ۷۰ ساله ایتالیایی (فرانکو نرو) است. که در سال ۲۰۰۱ به سراغ ژان باتیست هانس مایر (هاینر لاترباخ) به دفتر ریاست‌جمهوری در هتل مرکزی می‌رود و دقایقی بعد در لابی با لباسی خون‌آلود ظاهر می‌شود که پس از آن دستگیر و به اتهام قتل به زندان می‌رود. دولت کاسپر را برای دفاع از کالینی تعیین می‌کند و او که با نخستین پرونده خود رو‌به‌رو شده است، به‌ زودی در می‌یابد که وکیل کسی شده که ظاهراً قاتل هانس مایر است؛ همان شخصی که در طول دوران کودکی و نوجوانی و جوانی بزرگ‌ترین پشتیبان او بود حتی او هم اکنون سوار اتومبیلی می‌شود که هانس مایر در پی وکیل شدنش به او هدیه داده بود.
کاسپر در پی کسب حقیقت، با پیگیری موشکافانه، دقیق و با هوشمندی خاص خودش پرده از جنایتی تاریخی برمی‌دارد که بی‌شک بیان‌گر پایمال شدن خون مردم بسیاری‌ست که جرمشان تنها بودن در جغرافیای جنگ است. جنگی که بخش‌هایی از جهان را مبدل به ویرانه‌ای کرد که تاریخ بشر مثل آن را کم‌تر به خود دیده بود.
اگر چه حقیقت پیش چشم کاسپر و همراهانش مکشوف شده است اما نکته جالب در پایان‌بندی فیلم، خاصیت حقیقت‌گریزی دنیایی‌ست که با کمک دولت آلمان و فساد سیستماتیک نظام قضایی مجددا به کتمان مرگ‌بار حقیقت فرو می‌رود.

محاکمه جنایات جنگی

 

پرونده کولینی که بر اساس یک واقعیت تاریخی ساخته شده است، نشان‌دهنده حقیقت کتمان شده‌ای‌ست که دولت آلمان در سال ۱۹۶۸ با تصویب قانون منع پی‌گیری جنایت‌های جنایت‌کاران جنگی و با این متن که‌: «جنایاتی که در زمان جنگ رخ داده، مشمول مرور زمان شده است و عاملان تحت پیگرد قانونی قرار نمی‌گیرند»، سعی داشت آن را برای همیشه به فراموشی بسپارد و خواب آرام جهانی را بر هم نزند.
این قانون که به نام «قانون درهر» توسط بوندستاگ آلمانی تصویب شد، باعث شد تا در کتمان یک حقیقت، بسیاری از عاملان کشتارهای دسته‌جمعی مردمان عادی و غیر نظامی، یا همان جنایت‌کاران جنگ به راحتی از چنگ عدالت بگریزند. کسپر گوشه‌ای از پرده حقیقت را بالا می‌زند اما قادر به کشف کامل آن نمی‌شود. مخاطب در انتهای فیلم گمان می‌کند که شاید کشف حقیقت دیر و زود داشته باشد اما سوخت و سوز نخواهد داشت و حتما روزگاری فرا خواهد رسید که حقیقت مکشوف شود؛ اما آیا به راستی زمان قادر به کشف حقیقت خواهد بود؟ من که گمان نمی‌کنم.

 

معرفی فیلم پرونده کولینی
معرفی فیلم پرونده کولینی

معرفی فیلم پرونده کولینی


نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *