چریک‌ سالاری و مصائب فردای جامعه ایران

گستره ارائه عمل سیاسی در جامعه ایران به شدت وسیع شده است. نگاهی به خیابان، پوشش و حتی دیوار نوشته‌ها و شبکه‌های اجتماعی، این امر را به راحتی اثبات می‌کند. کنش‌ها و واکنش‌ها در هر کجا که امکان ثبت و ارائه یک خودِ سیاسی است، دیده می‌شود. وقایع روز، اعتراضات، انزجار‌ها و گرایشات سیاسی در نقشی از یک تتو روی دست، یک بنر متحرک است، و همزمان، پشت درب توالت عمومی متن یک اعلامیه اعتراضی تند می‌شود که پاک کردنش شاید به این سادگی‌ها هم نباشد. آنچه مسلم است این است که جامعه به شکل عجیبی، از هر مجالی را برای ارائه نظرات خود در کنش و واکنش به قدرت استفاده می‌کنند.
عمل سیاسی در ابتدا یک واکنش است، دولت و نهاد‌های مربوط به دولت، برای انقیاد جامعه، قوانین خود خود را در هر نقطه از شهر و کتاب، قانون به شهروندان حقنه می‌کند و در مقابل جامعه هم با واکنشی شدیدتر، دولت را به چالش می‌کشد، از این رو ماهیت عمل سیاسی نخست در کنش و واکنش‌های نهاد‌های مربوط به دولت مشاهده می‌شود
بر این اساس‌، رصد انسان ایرانی اگر از پوشش ظاهری آغاز شود، انتخاب پوشش غیر رسمی نوعی عمل سیاسی متضاد با کنش دولت برای حقنه پوشش مطلوب خود است. و کشف حجاب و در گامی فراتر، مدل و طرح لباس‌های خاص، نوعی از یک عمل سیاسی غلیظ‌تر به حجاب اجباری و قوانین جنسیتی دولت است. و در جبهه‌ای دیگر هم، محجبه بودن به شکل سنتی یا صورتی، نوعی دیگر از یک عمل سیاسی است که کنش یا واکنشی خاص به دولت را نمایندگی می‌کند.
برای دریافت عمق اعتراض به دولت و سیاست‌های خاص چهار دهه گذشته، مراجعه به شکل و نوع صحبت کردن و حتی انتخاب کلمات بخشی از جامعه حاوی نتایج عجیبی خواهد بود، جایی که جامعه کلمه درود را جایگزین سلام می‌کند و ترکیب سلام علیکم را به طنز می‌کشد.
مواجهه با مذهب و مراجعه به گرایشات خاص، بهره‌برداری معترضانه از منابع دینی برای عمل سیاسی هم حاوی نوعی از رسالت بخش دیگری از جامعه برای مقاومت در برابر شدت عمل دولت است. و این مداومت عمل سیاسی چنان دامنه عنیقی دارد که می‌توان آنرا تا مواجهه با مناسبت‌های تقویمی و حتی مواجهه با مناسک ساده هم دنبال کرد. به نوعی که شکل اجرای مراسم ترحیم و ازدواج و حتی انتخاب کلمات خاص برای عقد و … هم به نوعی عمل سیاسی معترضانه از فرد و خانواده محسوب می‌شود

عمل سیاسی توده‌ای

از این جهت جامعه ایران چیزی شبیه به راسته بازار یا یک پاساژ بی‌در و پیکر است، که روی پله و کف زمین و دیوار آن پر از تبلیغات کالای تقلبی است. در این نما، هر انسانی پلاکاردی از یک تفکر ارزیابی نشده است، تفکری که به علت عدم آزادی‌اندیشه خاستگاه علمی و مشروعیت فلسفی ندارد اما در بلبشوی توده‌گرایی سیاسی به کوچه و خیابان و تلوزیون و هر کجای دیگر راه پیدا کرده و خود را فریاد می‌زند
عمل سیاسی توده‌ای از یک جهت ارزشمند است که مرحله‌ای فراتر از حیات حیوانی است که در آن اولویت‌های فرد، خور و خواب و خشم و شهوت است و از یک جهت هم خیلی دارای ارزش نیست، عمل سیاسی توده‌ای از جهت بنیان نداشتن و فقدان پایداری در طی زمان، دارای اعتبار کارکردی برای فرد و اجتماع در دراز مدت نیست. هایدگر اصالت را دریافت شخص از آنچه خودش انجام می‌دهد، می‌داند و از این منظر، عمل سیاسی توده‌ای برای فرد زاینده نخواهد بود به این دلیل این شکل واکنش را هر کسی طبیعتاً قادر به انجامش خواهد بود
عمل سیاسی در این شکل ارائه، به معنای گروندگی فرد فرد جامعه به سمت و سوی یک‌ایده یا نگرش خاص فارغ از در نظر گرفتن فضیلت بودن یا نبودن آن است. و به این دلیل که مجالی برای ابراز این گرایشات به شکل مطلوب فراهم نیست، هر بستر غیر مرتبطی، پلتفرم ارائه عمل سیاسی است
در اینجا دو نکته بسیار مهم وجود دارد، یکی نقش فضیلت در عمل سیاسی است و دیگری فقدان مجالی برای اعتراض به دولت است که هر دو در به وجود آمدن وضعیت موجود دارای اهمیت است.
فضیلت در عمل سیاسی، هم به شکل اجرای عمل مرتبط است و هم به فلسفه عمل، کسی که خود را موظف به عمل سیاسی می‌داند، وظیفه خود را می‌تواند خوب یا بد انجام دهد، فلسفه انجام عمل سیاسی او هم می‌تواند خوب یا بد باشد، مراد از خوب و بد خوب و بد نسبی نیست، مراد خیر است که به زعم افلاطون در تمام تاریخ پایدار است، مؤلفه‌هایی چون عدالت و غیره، بنابراین عمل سیاسی با پیوست فضیلت، یعنی عملی که فلسفه آن بر اساس سعادت و در شکل اجرا دور از شقاوت و مطابق با اصول اخلاقی پایدار باشد
شدت و غلظت عمل سیاسی غیر فضیلت ندارانه در جامعه ایران در وهله اول بیانگر این موضوع است که سیاست در حال سیطره انداختن روی تمام افعال انسانی است. یعنی افعال انسانی که باید ذیل مفاهیمی چون اخلاق و ادب و مفاهیمی از این دست تعریف شوند، به سیرکی سرشار از نمایش‌های غیر واقعی و کنایه‌آمیز تقلیل پیدا کرده‌اند. بدین معنا که در تعاملات روزمره حقیقی و مجازی، افرادی که به نوعی با آن‌ها تعامل پیدا خواهد کرد را به موافق و مخالف بنیادین تقسیم خواهد کرد و کسی که عمل سیاسی مخالف را دارد، نه یک انسان و همنوع که یک دشمن می‌بیند. فضای اجتماعی که بحرانی‌تر شود، آنگاه بهانه دشمن پنداری هم بیشتر خواهد شد و پاییز و زمستان سال ۱۴۰۱ اهمیت عمل سیاسی به سطحی رسید که ریش و چادر و در مقابل کشف حجاب و روسری دور گردن برای طرف مقابل بهانه‌ای برای عبور از مرز‌های اخلاقی و انسانی شد.
جدای از فقدان عمل اخلاقی در جامعه و ذبح آن ذیل عمل سیاسی، توده‌ای شدن عمل سیاسی، گروه‌های سیاسی را به نوعی از پوپولیسم و جذب توده با شیوه‌های خاص و عوامفریبانه سوق می‌دهد، در عمل سیاسی فاقد پیوست فضیلت، عوام، بردگان‌اندیشه منفعت گرای جریانات دولتی و مخالف دولت می‌شوند و منافع ملی، امنیت و فرصت زیست رو به کمال شهروندان در این غوغای جذب حداکثری بر باد می‌رود.

آغاز و پایان عمل سیاسی توده‌ای

دولت در ایران در چهار دهه گذشته، برای ایجاد بازدارندگی برای دشمن خارجی و داخلی، دست به امر سیاسی انگاری هر رویدادی در جامعه کرد و جامعه هم بالطبع حول هر امر سیاسی، عمل سیاسی متناظر و غیر متناظر را طراحی کرد و بنا به شکاف روزافزون دولت و ملت، این عمل سیاسی مخالف دولت بود که بر آن حوزه سیطره پیدا کرد، نمونه این وضعیت را در استادیوم‌ها می‌توان مشاهده کرد، جایی که پخش مداحی‌ها و اجبار به بستن سربند‌های مذهبی و در دست گرفتن بنر‌های سیاسی در آغاز مسابقات فوتبال، چنان یک تجمع ورزشی را درگیر سیاست کرد که امروز غالب مسابقات فوتبال بدون تماشاگر برگزار می‌شود به این علت که دولت قادر به حذف شعار‌های سیاسی مخالف دولت در استادیوم‌ها نیست
در مجموع، دلایل زیادی برای وقوع چنین افراطی در عمل سیاسی می‌توان بر شمرد، آنچه تاریخ نشان می‌دهد این است که به لحاظ تاریخی این عمل سیاسی که جریان‌های مختلف توده‌ای در جامعه به کار می‌برند ناشی از به دوش گرفتن یک رسالت در راستای آرمانی خاص است. این شکل از درگیری همه جانبه فرد با سیاست در ایران که ناشی از نوعی آرمانگرایی و رسالت باوری است، مسئولیتی برای فرد ایجاد رسالت می‌کند که او تمام افعالش را در خدمت تحقق آن آرمان دربیاورد.
شاید اولین نشانه‌های گسترش عمل سیاسی در جامعه ایرانی را باید در مواجهه ثانویه با ورود اسلام به ایران دید، مواجهه اول یک واکنش به مسائل لاینحل ساسانیان بود که شامل خوشبینی و ساده‌اندیشی و پذیرش بود، و مواجهه ثانویه نوعی کنش مقاومتی در برابر استبداد حاکمیتی بود که ریشه‌های فرهنگ و زیست ایرانی را نشانه گرفته بود و ایرانیان با سعی کردند با یک شیوه مواجهه سیاسی مبتنی بر عمل سیاسی، استبداد دینی را با استفاده از نفوذ در دستگاه خلافت مهار کنند، رسالت مدافعان فرهنگ و زیست ایرانی در دستگاه خلافت، آرمان ایرانشهری بود که تحت فشار اعراب دچار آسیب شده بود و بیش و پیش از جنگ و نبرد فیزیکی ایرانیان در مقاومت و‌نفوذ با ابزار سیاست به دنیال تحقق ارمان خود بودند. و البته که عمل سیاسی در کوچه و خیابان هم با نوعی مقاومت اجتماعی ترکیب شده بود که در نهایت موجب تشکیل دولت‌های ملی ایران شد
بعد‌ها این مدل از به کارگیری عمل سیاسی جمعی در مهار قدرت‌های غیر ایرانی را در مواجهه با سلجوقیان و مغول‌ها و سایر اقوام مشابه می‌شود مشاهده کرد. و البته که در عصر حاضر این رضاشاه بود که با پافشاری روی موضوعی چون حجاب، بار دیگر با دستآویز قرار دادن یک اصل دو بعدی، متشرعین و غیر متشرعین را همزمان به میدان عمل سیاسی کشاند و بعد‌ها جمهوری اسلامی هم همین عمل را تکرار کرد، غیر از حجاب، استفاده از نوکرمآبان و افراد فاقد وجاهت و کفایت در اداره جامعه، خفقان و محدویت آزادی و عواملی از این دست هم بار‌ها در صد سال اخیر به تناوب تکرار شد که هر کدام به نوعی مسبب عمل سیاسی توده‌وار در جامعه شد.
اگر در کودتای ۲۸ مرداد فاحشگان هم در خیابان‌های تهران دست به عمل سیاسی میزدند خوشبختانه امروز کنش‌های سیاسی که به مبارزه مدنی هم منتهی می‌شود اما آنچه وخامت اوضاع را نشان می‌دهد این است که جریان‌های راهبر توده‌ها در عمل سیاسی، دیگر تنها دو‌گانه ملی – مذهبی یا ایرانی – بیگانه ندارند، بلکه دامنه آن‌ها از جریان‌های قومیتی و اقلیت‌های جنسی تا گروه‌های دارای اتدیشه‌های مذهبی خاص گسترده شده است و در چنین شرایطی اگر نظم موجود اندکی آسیب ببیند، این طیف گسترده که به عمل سیاسی بدون پیوست فضیلت عادت کرده‌اند، می‌توانند میلیون‌ها چریک مبارز باشند که هیچ اصل اخلاقی و منفعت ملی و میهنی را مانع عمل خود نمی‌دانند.

بازگشت به سالهای آغازین دهه شصت؟


امروز اگر مهاجرت، چادر، موی سر، خطبه عقد، نام نوزاد و شیوه احوالپرسی و پست فضای مجازی، سلاح مواجهه با‌اندیشه دیگر است، فردا لزوماً همین ابزار نابُرّا برای مواجهه مورد استفاده قرار نخواهد گرفت و جامعه ایرانی که عمل سیاسی منهای فضیلت را برگزیده، به خشونتی دست خواهد زد که تاریخ به عنوان بزرگترین تصفیه سیاسی، از آن یاد خواهد کرد
پیش از آنروز، امروز و در وضعیت فعلی، چنین وضعیتی نمایانگر نوعی از زیست دوگانه است که افراد در آن نه لزوماً بر اساس یک باور عقلی و قلبی، که در راستای یک رسالت جمعی، نمایشی را اجرا می‌کنند که به مرور بخشی از شخصیت آن‌ها خواهد شد. باور به مبارز بودن، سیاسی بودن و انجام عمل سیاسی بدون وجود پیش شرط‌هایی چون آگاهی و سیاست‌شناسی، اخلاق مداری و نوع دوستی، فرد را دچار وضعیت روانی و عصبی خاصی خواهد کرد که از خودکشی تا دیگرکشی هیچ منعی برای او وجود نخواهد داشت و هر چه تنش‌های اجتماعی افزایش یابد تیغه این اعمال برنده‌تر خواهد شد
جامعه‌ای که سیاست تا این حد روی چهره و رفتار و زبان و عملش سایه انداخته است، جامعه سیاسی نیست، بلکه یک جامعه سیاست‌زده است، جامعه سیاسی برای سیاست ورزی، انتخاب‌های خاص و مطمئنی دارد فرد در آن اعلان موضع می‌کند، جایی شبیه به صندوق رأی یا میتینگ سیاسی، رفراندوم یا اعتراضات مدنی و راهپیمایی و غیره که مشارکت در آن‌ها یک عمل سیاسی به شمار می‌رود
جامعه ایران به صراحت می‌توان گفت که امکان سیاست ورزی ندارد، فقدان جایگاه سیاست ورزی باعث شده است تا انسان ایرانی هر جایگاه فردی و‌اجتماعی را محلی برای ارائه‌اندیشه سیاسی خود قرار دهد، فقدان فضیلت مداری در عمل سیاسی، این جامعه را به بیراهه کشانده است و آنچه ثمره این روند کج و معیوب است، وجود انبوه عوامی‌گری سیاسی، بی‌توجهی به مشکلات اصلی جامعه و هدر رفت عمر و سرمایه کشور و شهروندان آن در آغاز سده چهاردهم شمسی است
همه این‌ها علیرغم این‌ها آسیب‌های جدی که ایجاد خواهند کرد، به قدر چریک سالاری در عرصه تصمیم‌سازی فردا نگران‌کننده نخواهد بود، اگر نظم موجود دچار آسیب شود، فقدان فضیلت در عمل سیاسی چریک‌های امروز، زیر و روی جامعه را به آتش خواهد کشید و اهدافی خُرد و حقیری به میان خواهد آمد که قتل و ترور و خشونت، ابزار مشروع تحقق آن‌ها خواهند بود. آیا پیش از آن، فضیلت به سیاست در جامعه ایران، باز خواهد گشت؟ دالان حجاب بان‌ها در مترو که چنین چیزی نمی‌گوید.

ایران و مهدی رزاقی طالقانی
چریک سالاری و مسائل فردای جامعه ایران

 


چریک‌ سالاری و مصائب فردای جامعه ایران

درباره گسترش بی محابای عمل سیاسی در جامعه ایران

نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی

یک پاسخ به “چریک‌ سالاری و مصائب فردای جامعه ایران”

  1. خشونت در انسان اکنون ایرانی داد می زند فضیلتی در بین نیست ما چیز زیادی نمی خواستیم جز یک زندگی نرمال ومعمولی حتی این نیز تاب آورده نشد به بهانه ی امنیت آزادی سلاخی شد اکنون نه آزادی داریم نه امنیت ونه عدالت . از همه بدتر مفهوم کلمات هم از فرط تورم تکرار ماهیت خود را از دست داده امید وار نمی شود بود به هیچگونه شانسی یا معجزه ایی ما جامعه ایی هرج ومرج زده هستیم با حکومتی بیش از حد رانتی وناکارامد دوبال پروازمان شکسته این پرنده به زودی مثله خواهد شد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *