ابراهیم نبوی در کتاب خاطرات زندانش – سالن ۶ – درباره حال و هوای زندان مینویسد: وقتی بحران است، زمان زود میگذرد
مثل تمام لحظات زندگی ما در چهل و چند سال گذشته … فرقی نمیکند که چند سالهایم، متولد شهریور ۵۹ یا تیر ۷۸، متولد خرداد ۸۸ یا آبان ۹۸ هستیم یا نه اصلا چند ماههایم و متولد شهریور ۱۴۰۱ هستیم، در هر حال همه عمر ما در بحران گذشته و خیلی زود هم گذشته که هر بار روز تولدمان از خودمان میپرسیم تو کی n ساله شدی؟
ما ساکن وطنی بودیم که دائما در آن جنگ بود، دعوا و جر و بحث بود، ما گاهی میخندیدیم اما نگران بودیم، گاهی دور هم بودیم اما در هول و ولا بودیم.
ما در شکم مادر بودیم بیرون جنگ بود، دانشجو شدیم، به خوابگاهمان از خیابان حمله شد، سرباز شدیم همیشه آماده باش بود، کاندوم نداشتیم بچه دار شدیم وضعیت پوشک بحرانی شد کاندوم داشتیم بحران جمعیت شد،، مو و مچ و باسن؛ بازار دلار و بورسمان همیشه در بحران بود، مسافر هواپیما بودیم در حال رفتن … قدرت اول منطقه دچار بحران شد … از بیرون شلیک شد
خلاصه که خودمان و دار و ندار و آرزو و مرگمان در بحران بود
و برای همین بود که ما به اندازه عمرمان زندگی نکردیم، ما به قدر یک عمر معمولی سکوت نداشتیم، فرصت لذت بردن، فکر کردن و عمیق شدن در موضوعات اساسی زندگی را پیدا نکردیم. این قصه ما آدم معمولیها بود اما وضعیت از ما داناترها هم بهتر از این نبود.
-

خاطرات ژان پل سارتر در کتاب تهوع را میخوانم، تعجب میکنم، نویسنده هر روز درگیر یک مسئله اساسی زندگی است، تمدن، تکنولوژی، فلسفه، علم، تاریخ و رشد کردن و تکامل و آینده و اینحرفها … زندگیاش به قدر نبود بحران، طولانی و عریض بود
در مقابل سارتر و فرصتی که برای زندگی کردن و عمیق اندیشیدن داشت وقتی برای مصاحبه با اندیشمندان ایرانی روبروی آنها مینشینم میفهمم که بحرانهای پشت سر هم اجتماعی و سیاسی، حتی دانشمند و فرهیخته ایرانی را هم از زندگی انداخته است و دغدغهاش را به همین رد صلاحیت و دستگیری و بگیر و ببند و سانسور و مدیریت اوزگلها محدود کرده است
ما همه از معمولیترین تا نابغهترینمان، اسیر زندانبانانی شدهایم که با بحران و کشتن ثانیههای ما، این زندان را مدیریت میکنند
اینکه تمام ما پر از آرزوهای نرسیده، کارهای انجام نداده، فیلمهای ندیده، سفرهای نرفته و زندگی نکردهایم، اینکه حتی پیرهایمان ناکام میمیرند یکی برای این است که جهانی غرق بحران برایمان ساختهاند
-
تصاویر:
کاوه کاظمی