از روشنای ماندن ایران تا تاریکی یک ادعا

اول

به جز عده ای معدود از انسانهای روشن ضمیر، بسیاری در تاریکی روزگار خود قادر به مشاهده روشنی های تاریخ نیستند که من هم البته از این دسته‌ام
به صراحت می گویم که تمام اندیشه من را تاریکی در بر گرفته و به تاریخ ایران که نگاه می کنم، نگاهم سرشار از سیاهی مداومی است که از هزاران سال قبل تا لحظات زیستن من را در بر می گیرد
اما این واقعیت منطبق بر حقیقت نیست.
چرا؟به این علت که هنوز این سوال را می توان پرسید که:
چرا در طی هزاران سال، ایران مداومت داشته است و ما هنوز واحدی به نام ایران در جهان داریم؟
به واقع این سوال بدون حصول به پاسخ، به خودی خود روشن و امید آفرین است

دوم

این سوال را دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن در یک کنفرانس علمی پرسیده و پاسخ آنرا داده است. و بر اساس همین ذهنیت، ایشان را می توان جزء همان عده معدود از انسانهای روشن ضمیر به شمار آوردکه البته از وجودش در خالی که زنده است محرومیم
خب حالا پاسخ این سوال از نظر ایشان چیست؟
ایشان این مداومت را در گام نخست مدیون جغرافیای ایران می داند که ایرانیان را در طول تاریخ همواره بیدار و هوشیار و در حال دفاع نگاه داشته است

سوم

اگر جهان پیش از کشف امریکا و استرالیا را ذهن تصور کنیم، ایران در مرکزی ترین نقطه جهان است بر این اساس ایران بر سر راه جریانهایی قرار گرفته که از شرق به غرب می رفتند و بالعکس، بنابراین کشوری بوده است جهانی، که محل توقف گاه تمدنها و برخوردها بوده
این وضع برخوردهای سنگینی را به همراه داشته و تقریبا می شود گفت که در خاک این کشور هیچ وقت جنگ قطع نشده، در دوره هایی کمی آرامتر می زیسته ولی در هر حال جنگ به گونه ای شروع می شده
در پیش از اسلام در جنگ با اقوام شرقی و جنگهای معروف با یونان و بعد روم، ایران ١۵٠٠ سال در جنگ مداوم بود و بعد از اسلام هم که ابتدا در جنگهای ایدئولوژیک و بعد در جنگهای به سبک پیش از اسلام و به رسم جنگهای ملی همواره ایران به نوعی در برخورد نظامی بین اسیا و اروپا از خود دفاع می کرده تا یکپارچه بماند و بماند
گاه غرب به بهانه طلای شرق ایران را به زیر سم اسبهای خود می کشیده مثل حمله اسکندر و گاه کسی چون چنگیز از اسیا هوس غرب می کرده و باز ایران طعمه جنگ میشده است
بدینگونه ایران کشوری بوده که می بایست دائما در حال دفاعی و بیدارباش به سر برد و ایرانی قومی شده که می بایست نگران آینده خودش باشد و در حال هوشیاری و تجهیز به سر ببرد

چهارم

پس می بایست نیروی دفاعی بسیار قوی و موثر داشته باشد
استاد اسلامی ندوشن اعتقاد داردکه دفاع ایرانیها از یکپارچگی خود…
به دو سبک جالب بوده است
گاهی به رسم هخامنشی ها با حمله و کشور گشایی بوده تا سرزمین هایی را حائل کند و حاشیه امن بسازد که جنگ به مرزهای ایران نرسد
و گاه مانند دوران پس از اسلام که حکومت ملی در کار نبوده که قدرت نظامی در کار باشد، و دفاع ایرانیان فرهنگی بوده است، یعنی با فرهنگ و خرد خود از هویت و یکپارچگی ایران دفاع میکردند، مثلا آنجا که در برابر اعراب زبان خود را بر خلاف تمام کشورهایی که فتح شدند و زبانشان عربی شد، حفظ کردند و فارسی زبان ایرانیان و عامل یکپارچگی ماند و یا با فرهنگ خود از خود در برابر ترکهای غزنوی و سلجوقی دفاع کردند و این اقوام بدوی را در خود هضم کردند
بنابراین سیاست ایرانیها در طول تاریخ حفظ فرهنگ خود به منظره بازوی دفاعی بوده تا واحدی به نام ایران مداومت داشته باشد و کهن ترین کشور دنیا تا به امروز بماند
این شمای روشنی از تاریخ است که می شود به آن امیدوار بود

پنجم

اما اگر کمی از این روشنی بخواهم فاصله بگیرم و واقعیت تاریک امروز را ببینم باید بگویم که:
حالا امروز متاسفانه جمهوری اسلامی قصد دفاع از ایران را با توجه کردن و اهمیت دادن به فرهنگ ایرانی ندارد و تلاش می کند با ساخت موشک و ایجاد حاشیه امن در سوریه و عراق به طریق هخامنشیان یکپارچگی ایران را حفظ کند، اگر فرض بگیریم که با این استراتژی هم مشکلی نداریم با این حال اتخاذ چنین استراتژی مستلزم این است که مردم ایران در داخل کشور در رفاه نسبی و آرامش باشند و کشور رو به توسعه و سازندگی باشد تا در این دفاع همراه شوند، دقیقا مثل شیوه ای که هخامنشیان با کوروش و داریوش به آن عمل کردند
اما چنین عزمی در سیاستهای جمهوری اسلامی دیده نمی شود
حتی اگر با عامل مذهب تعداد کمی از مردم ایران در خط دفاع قرار می گیرند، انگیزه ها غیر ملی و در واقع دینی ست و به نظر نمی رسد که ادعای حفظ ایران را مردمی باور کنند که در تنگنای اقتصادی و روانی هستند و زنده بودن یا نبودن آنها و زندگی و زیست آنها توجه حاکمیت نیست
و این بی باوری را امروز در عدم اقناع استدلالهای ملی حضور در سوریه و همچنین بی اعتنایی به پیشرفتهای صنعت موشکی می شود مشاهده کرد

ششم

بنابراین اگر قرار به صداقت باشد انگیزه دفاع جمهوری اسلامی همان دفاع از خود و اسلام مورد نظر خود با ایجاد عامل انگیزشی دینی در میان طرفداران خود است که باید صریحا اعلام شود
چرا که این نوع دفاع بدون توجه به فرهنگ ایرانی و حقوق مردم داخل کشور ملی نیست و با هیچ حنایی هم رنگ ملی به خود نخواهد گرفت
و تاریخ هم مانند ذهن ساده عده ای نیست که تفاوت انگیزه های ملی و شخصی و طبقه ای و دینی را نفهمد و حقیقت امروز را صریح و بی رحمانه خواهد نوشت

از روشنای ماندن ایران تا تاریکی یک ادعا
از روشنای ماندن ایران تا تاریکی یک ادعا

 


از روشنای ماندن ایران تا تاریکی یک ادعا

نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی

یک پاسخ به “از روشنای ماندن ایران تا تاریکی یک ادعا”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *