برای ما ایرانیان که در طول تاریخ، قدرت را از آن خاندانهای بزرگ و اشراف با اصالت دیده ایم
قدرت اینها و حقارتِ چسبیده به تمام افعالشان خیلی ناگوار است
حالا به وقتش درباره خاندانهای اصیل ایرانی مینویسم اما عجالتاً آنچه مایه تأسف است این است که امروز ما شاهد پیوند حقارت و قدرت در ایرانیم
یعنی همنوازی نجابت و اصالت و مدیریت و کرامت و قدرت جای خود را به فالش نوازی حقارت و قدرت داده است
روایت حقارت کار سختی نیست، هرچند نباید زمان زیادی را صرف آن کرد که حیف از وقت که پای تحلیل نگاه حقارت بار اینها صرف کرد
لاجرم اما وقتی پای یک پهلوان و نه یک قهرمان به میان می آید باید حقارت را روایت کرد و آنچه در ادامه میخوانید:
۱
تحلیل تفاوت “نگاهِ حقیرانه و اجنبی وار” به حسن یزدانی و “نگاه پهلوانی و ایرانی” به او در یک مبارزه ورزشی است
حسن یزدانی یک قهرمان نیست، او نماینده نگاه پهلوانی ما ایرانیان به ورزش و رقابت است و کافی است شش دقیقه مبارزه او را روی ابیاتی از شاهنامه بگذارید تا ببینید که چگونه تصویر، متن را روایت می کند
سرعت و قدرت و لبخند و آرامش و ادب فقط چند ویژگی به ارث برده حسن یزدانی از پهلوانان شاهنامه ست
حسن یزدانی در فینال المپیک باخت
در حالیکه وزنه سنگین شادی سرزمینی غم زده روی دوش او سنگینی می کرد
باخت حسن یزدانی در ادبیات پهلوانی ما با باخت مرسوم ورزشی تفاوت دارد
باخت و برد او در جایگاه یک پهلوان قابل تفسیر است که در این جایگاه زمین گاهی نه فرش که آغاز عرش است.
مهرههای چشم گردانی و بازیها بری
تو حریف شوخ چشمی با تو نتوان باختن
یا به قول رستم در آخرین لحظات…
همه شهریاران ایران بدند
به رزم اندرون نره شیران بدند،
برفتند و ما دیرتر ماندیم
چو شیر ژیان بر گذر ماندیم!
این نکته ای است که جردن باروز و دیوید تیلور و مردمی که فهمی از پهلوانی دارند فهمیدند اما گروهی بی ریشه و بی هویت که امروز در ایران قدرت را در دست دارند نفهمید و خبرگزاری فارس بلافاصله تیتر زد:
«رفتار غیراخلاقی یزدانی بعد از ناکامی»
فارس با انتشار عکسهای از یزدانی نوشت:
او از فرط ناراحتی موقع خروج از تشک کشتی به اطراف خود لگد هم زد.
۲-
این یک فکت از حقارت قدرت در ایران است، جایی که قدرت بر روی پهلوانی ملی پنجه می افکند
دلیل این پنجه افکنی هم مشخص است، حسن یزدانی ناخواسته روبروی شهوت شکست امریکای آقایان ایستاده بود
حسن یزدانی را نباید در جایگاه جواد فروغی ای تحلیل کرد که عزتش را با چقیه تاخت میزند
او خورد اما در عرش محبوبیت قرار گرفت
حسن زمین خورد اما در عرش محبوبیت قرار گرفت
چون تشک کشتی برای او تنها یک جایگاه از هزاران جایگاه عزت مندی ایران و ایرانی بود
او روی خیابان هم فروتن است و پیش دوربین هم متوازن است و متواضع، نتیجه برای او برد و باخت مرسوم روی تشک نیست، جنس تلاش و استقامت و مبارزه و حتی چهره و ادب او برای جامعه احساسی به ارمغان می آورد که جامعه به دیده چیزی بیشتر از یک نتیجه ورزشی به آنها می نگرد
به قول ملک الشعرای بهار
تو چه دانی علم تفسیر و لغات
«خر چه داند قدر حلوای نبات»
۳-
شما اینها را نمی فهمید چون حقیرید و اجنبی با تاریخ و فرهنگ ایرانی
حقارت یعنی یک امریکا، دست پهلوان ایرانی را بگیرد و او را بیش از یک قهرمان بخواند و زبان قدرت حاکمه در ایران روی پهلوان خود پنجه بیافکند و صورت خیس و پر از شرافت او را زخمی کند
فارس پنجه در رخ قهرمان مردم میکشد! و ناراحتی یک قهرمان را بیاخلاقی تیتر میکند!
در حالیکه حیوانات عصر اینها هم دچار انحراف و التقاط در اخلاق و بی اخلاقی اند
واقعاً چه کسی را بیاخلاق می نامید؟
واقعا کدام حکومت در دنیا با قهرمان کشورش اینگونه رفتار میکند؟!
اینکه شما را ایرانی نمی دانیم، یکی به همین علت است، که حتی یک باخت برای ما و شما دو معنای جداگانه دارد
ما باخت را در شاهنامه و تاریخ پهلوانی مان معنا می کنیم و شما در شهوت مبارزه کثیف تان با امریکا …
پهلوان ما و شهوت مبارزه با امریکای آنها
نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی
