جامعه ایران نزدیک به صد وپنجاه سال است که در خیابان است به این خاطر که تکلیفش را با چند مسئله روشن نکرده است.
اول با مسئله پذیرش تمدن جدید
دوم با مسئله جایگاه دین در سیاست
و سوم با دموکراسی و دخالت مردم در تعیین سرنوشت کشور
و اینکه چرا تکلیفش را با این مسائل حل نکرده است یک دلیل واضح دارد و آن هم نبود آزادی است.
جامعه در بند استبداد و دیکتاتوری باید تمام هم و غماش آزادی باشد تا در سایه سار آن بتواند فکر کند که چه میخواهد و چه نمیخواهد.
و اینکه چرا این تلاشها تا همین امروز عصر به نتیجه مطلوب یعنی آزادیاش نرسیده است را میتوان در دو عامل خلاصه کرد
اول: راحت طلبی جامعه ایرانی
بخش عمدهای از جامعه ایران به زیستن در استبداد عادت کرده است و رنج کافی را برای خیزش در برابر آن نمیبرد. نخبگان و ثروتمندان و حالا اینروزها طبقه متوسطش کمی تحت فشار قرار میگیرند مهاجرت میکنند و غالب آنها که میمانند با قدرت مستبد حاکم به تعامل میرسند
دوم: واکنشی بودن جنبشها
تمام اکتهای جامعه ایران واکنشی است و غالبا کنش نیست.
در تمام این ۱۵۰ سال قدرتهای حاکم دست به یک کنش زدهاند که به جامعه فشاری وارد کرده است و باعث شده تا جامعه یک واکنش مقطعی بروز دهد. این فشارها گاهی مسئلهای مانند واگذاری یک امتیاز به اتباع بیگانه همچون ماجرای واگذاری امتیاز انحصار توتون و تنباکو بود که به نهضت تنباکو انجامید و گاهی گرانی بود مانند گرانبی بنزین در سال ۹۸ که به اعتراضات آبان ماه و آن کشتار تاریخی انجامید
گاهی هم پای مسائل مذهبی در میان بود مانند واقعه گوهرشاد یا به قتل رسیدن مهسا امینی
در همه این وقایع کنش از جانب حکومتها بود و واکنش از سوی جامعه و در گیر و دار همین واکنشها هم بوده که جامعه ایرانی گاهی به یاد آورده است که آزادی ندارد و در بند استبداد است.
در همین یادآوریها دو انقلاب مشروطه و انقلاب ۵۷ به موفقیت رسید و مردم فرصت تاریخی برای رهایی همیشگی از استبداد به دست آوردند اما دقیقا در زمانی که باید در خیابان میماندند و ریشه استبداد را خشک میکردند، به خانه بازگشتند
راه حل
ریشه استبداد در ایران با حل شدن همان سه مسئله خشک میشد.
پذیرش تمدن جدید-جایگاه دین در سیاست – دموکراسی و دخالت مردم در تعیین سرنوشت کشور
در واقع زمینی که باید بیل میخورد و ریشهها در میآمدند و حتی خاکش عوض میشد تنها وجین شد و چندی بعد استبدادی شدیدتر بازگشت
امروز و در همین چند هفته اخیر در حرفها و اعتراضات و آرزو پردازیهای فردای جامعه ایرانی، این سنت تاریخی کماکان برقرار است
تعیین تکلیف
نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی
