معرفی کتاب جدانشدنی‌ها

معرفی کتاب جدانشدنی‌ها

جدانشدنی‌ها

محتوایی فاخر

جدانشدنی‌ها نام کتابی‌ست که رفاقت پرشور دو دختر را در طول مسیر شکل‌گیری رشد جسمی و فکری آن‌ دو تا انتهای دوستی‌شان پی‌ می‌گیرد‌‌‌. کتاب از تجاربی می‌گوید که که منشأ طغیان و نافرمانی نویسنده‌اش است، بازگو کننده‌ی نوعی رهاشدگیِ پرنوسان و متلاطم که‌ نشانگر ستیز بنیادینِ میان روشنفکران و دینداران متظاهر را روشن می‌سازد. “زازا”ی کتاب جرقه‌ای در ذهن سرکش “دوبوار”ی ست که نگرش وی درباره‌ی نابرابری جنسیتی و جنسیت‌گرایی را شکل داد.
رمانی بغایت اندوهناک و مجذوب کننده از دوستیِ دو دختر که بقول دوبوار برگرفته از ماجرای میان آن‌ دو ست.
سیمون در مطلع کتاب این‌گونه می‌نویسد:

یعنی دلیل اشک‌های امشبم چیست؟ اینکه شما از دنیا رفته‌اید! یا اینکه من هنوز زنده‌ام؟!
جدا نشدنی‌ها را می‌توان مقدمه‌ی “شدنِ” سیمون جوان دانست‌ به سمت‌ بزرگترین فیلسوف زن فمینیست‌.
به زعم من که حریصانه خواننده‌ی کتابش بودم‌ زازا رفت تا سیمون متولد شود.

جدانشدنی‌ها را بخوانیم تا از مبارزه، نافرمانی و ایستادگی دو زن مقابل مناسبات مشمئزکننده مذهب و منافع عقیدتی و از جدال با سرپوشیِ پرهیزکارانه بر کتمانِ هر آنچه برای زن رهایی‌بخش بود بدانیم و لذت ببریم‌ و احتمالا پرسشی عمیق که در انتها خواننده کتاب از خود می‌پرسد:

“آیا بدون‌ وجود زازا، سیمون دوبواری ظهور می‌کرد؟”

فرمی مطلوب

کتاب را بنگاه ترجمه‌ و نشرِ  “کتاب پارسه” نشر داده است‌ در قطع رُقعی با این توضیح که کاغذ از جنگل‌ها و منابع کاملا مدیریت شده تهیه شده است. کتاب ۱۹۲ صفحه میباشد که حدود ۵۰ صفحه انتهای کتاب به تصاویر و نامه‌های میان زازا و سیمون اختصاص یافته که تاثیر بسزایی در مستند بودن‌ روایت و داستان بر مخاطب دارد.

برداشت بشرا از خوانش کتاب

مارگریت یورسنار جمله‌ای دارد با این مضمون ” محل تولد واقعی‌مان جایی‌ست که برای اولین بار نگاهی هوشمندانه به خودمان می‌اندازیم.”
من معتقدم “زازا”جرقه‌ی همان‌ نگاه هوشمندانه‌ی مورد نظر یورسنار شد در تولد دوباره‌ی سیمون

با اینکه سیمون دوبوار نگارش و تحریر کتاب را در سال‌های انتهای عمرش انجام می‌دهد اما می‌توان دریافت جرقه‌ی سیمون دوبوار شدن، شکوفایی و شجاعتِ شکستن هنجارها و عرف برای او از کجا سرچشمه می‌گیرد.
زازا دختری بورژوا زاده که تصادفی همکلاس سیمون می‌شود و در همان‌ ابتدا سادگی‌اش او را به هیجان می‌آورد گفتگوهای طولانی‌شان، احترام بی‌حد و احساسی ناب و بی‌نام که مملو از آداب مرسوم رفاقت است. سیمون بااینکه درمی‌یابد این دل‌بستگی در زازا بشدتِ او نیست، بدگمانی به‌خود راه نمی‌دهد. در جایی که دوست داشتن محض رخ می‌نماید، برابر نبودن دل‌بستگی چه اهمیتی دارد؟
مرگ ناگهانی زازا سیمون دوبوآر را در هم می‌شکند تا مدت‌ها در رویا و بیداری با سیمون همراه بود چون بلایی بی وقت و ساعت‌.
سیمون برای محو کردن‌ این درد جانسوز و بقای یاد و نام زازا، به جادوی ادبیات پناه‌ می‌برد ولی هم‌چنان مردد است برای انتشار و منسجم کردنش‌ در قالب کتاب.

نویسنده چون رازی سر به مهر به زازا و آنچه میانشان جریان داشت وفادار است این را می‌توان در حذفیات بخش‌هایی در رمان “ماندارین‌ها” که برنده جایزه گنکور سال‌ ۱۹۵۴ شد و یا در مجموعه “یادداشت‌های پاداش معنویت” بخوبی مشاهده‌ کرد و دریافت که داستان زندگی و مرگ زازا تا چه اندازه برای سیمون اهمیت دارد که بنحو درخور به جهان و مخاطبش عرضه شود و به او جان‌ بخشد‌.
سرانجام این رمان‌ را در سال ۱۹۵۴ بصورت کم‌حجم بروی کاغذ می‌آورد که تحت نام “جدانشدنی‌ها” انتشار می‌یابد.
برای نخستین بار در این رمان است که موضوع و شرح  آن دوستی مطرح می‌شود که بخوانیم و پی ببریم به نخستین دلایل شکل‌‌گیری اولین زن دانشجوی فلسفه شدن یا اولین طغیانگر آکادمیک زن تاریخ
رازی که زازا فاشش می‌کند با رفتنش در ۲۲ سالگی که گویی جانبخش وجود سیمون است با نبودش.

و در انتها

در انتها خواندن این کتاب را که مرهون ترجمه‌ی روان، ساده و وفادار به متن اصلی خانم‌ صدف محسنی‌ست پیشنهاد می‌کنم چراکه خوانش هر فرد کشفی جدید از زوایای پنهان این رفاقت است‌.

برای سیمین دوبوار

معرفی کتاب جدانشدنی‌ها

سیمون دوبووار (Simone de Beauvoir)، با نام کامل سیمون لوسی ارنستین ماری برتراند دوبووار، در تاریخ ۹ ژانویه‌ی سال ۱۹۰۸ در شهر پاریس به دنیا آمد. خانواده‌ی او خانواده‌ای متمول و کاتولیک بودند. سیمون دوبووار در دوران ابتدایی، تحصیل خود را زیر نظر بهترین معلمان گذراند و پس از شرکت در رشته‌های ریاضیات و زبان و ادبیات، برای تحصیل فلسفه راهی دانشگاه سوربن پاریس شد. او در حلقه‌های فلسفی آن زمان که با حضور دانشجویان شکل می‌گرفت عضویت داشت و در یکی از همین حلقه‌ها بود که برای نخستین بار با ژان پل سارتر آشنا شد رفاقتی عمیق ولی ناپایدار تا پایان عمر.
سیمون دوبووار را از بسیاری جهات می‌توان یک نویسنده‌ و پیش از آن، یک انسان هنجارشکن دانست. او نخستین زنی بود که در آزمون تدریس فلسفه پذیرفته شد. همچنین دوبووار در سایر مراحل زندگی نیز در بیان اعتقادات و نظرات خود پیشگام بود و همین پیشگام بودن گاهی باعث طرد شدن او توسط سایر روشنفکران می‌شد.

برخی از آثار وی

۱۹۴۳ مهمان
۱۹۴۵ خون دیگران
۱۹۴۶ همه می‌میرند
۱۹۴۹ جنس دوم
۱۹۵۴ ماندارین‌ها ترجمه پرویز شهدی نشر دنیای نو. این کتاب در لیست روزنامه گاردین (۱۰۰۰ رمان که هر شخص باید بخواند) قرار دارد.
۱۹۵۸ خاطرات یک دختر مطیع
۱۹۶۴ مرگی بسیار آرام
۱۹۶۶ تصاویر زیبا
۱۹۶۷ زن وانهاده
۱۹۷۰ کهنسالی (Old Age)
۱۹۸۴ مراسم وداع

سیمون دو بووار در ۱۴ آوریل، ۱۹۸۶ در ۷۸ سالگی به دلیل سینه‌پهلو (ذات‌الریه) از دنیا رفت. وی در کنار ژان پل سارتر در گورستان مونپارناس به خاک سپرده شده است.

 


معرفی کتاب جدانشدنی‌ها

نویسنده: بشری کفاشیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *