جمعه ١٧ دی ۱۴۰۰
این زِر زِرِ مایه
این زر زر مَنِس
این مِنی زر زر هَسته
یعنی جوری جمعهها ائمه جمعه مشهد و اصفهان و ساری و قم زر میزنند که همین امروز عصر آرزو کردم که در این هفته و در نهایت برای هفت فکت هفته ی در پیش دور باشم از:
الفاظی که حتی معنی اش را هم نمی فهمم
ترور، تشویش ِ اذهان وُ دمکراسی ، اوتوریته
شنبه ١٨ دی ۱۴۰۰
گفت: تو میدونی آخر داستان پرواز ٧۵٢ چی میشه؟
گفتم برای کی؟
گفت برای همه
گفتم: آنها که زدند میدانند عمدی زدند
آنهایی هم که خانواده قربانیان هستند که میدانند عمدی زدند
آنهایی هم که شک دارند، تا آخر عمرشان در شک زندگی میکنند، چون جرأت و شجاعت پذیرش حقیقت را ندارند
گفت: آنها که رفتند …
گفتم: خونشان دامان خواهد گرفت
یک شنبه ۱۹ دی ۱۴۰۰
اینکه اطرافیانتان را به تخم و تخمکتان نمیگیرید، نمیشود اعطای آزادیها
شما حال و منفعتی برای در بند کشیدنشان ندارید
دو شنبه ۲۰ دی ۱۴۰۰
با تعویض روغنی محلمان دوست شدهام
پراید هم ندارد، یعنی موتور دارد
اما روغن ماشینهای نیم ملیاردی مردم را قسطی تعویض میکند
چهرهاش هم شبیه چهره کشتهشدگان آبان و همان محسن محمدپور است
میگوید «کسی دستِش تنگ بود، بفرستش کارشو راه میندازم»
او که این حرف را میزند، من زیر لب زمزمه میکنم
چه نیاز باشد آن زر که به ذره ای نیارزد
سگ کهف باش اما به تو اعتبار باشد
سه شنبه ۲۱ دی ۱۴۰۰
گاهی وقتا کهگند زدی و طرف خودشو لوث کرده
خیلیا مثل مولانا میشن و متمدنانه با تمام قلوبشون میگن
«گر هیچ مرا در دل تو جاست
بگو
گر هست بگو
نیست بگو
راست بگو….»
و این مراحل سه گانه من در این شرایط…
حالا چرا خودتو گو کردی، یه چیزی بگی میمیری اون روی سگ منو بالا نیار، بنال ببینم چته
_گمشو بابا…بیییب بیب بییب
چهارشنبه ۲۲ دی ۱۴۰۰
حالا دستها روی پله برقی مترو کجا بود بماند
لکن در آن میان طوری به یکدیگر جوووووون گفتند که این شاملوی بدبخت در قبر آنتن و این خبر را مخابره کند که از برای سرودن این شعر شرمسار است
«نگاه از صدای تو ایمن می شود،
چه مومنانه
نام مرا آواز میکنی.»
پنج شنبه ۲۳ دی ۱۴۰۰
دوستدارم طوری زندگی کنم که اگر روزی کسی پرسید که چه سالی به دنیا آمدهای در جواب جمله محمدعلی جمالزاده را بگویم که گفت
«سال تولدم را خواستهاید، دوستان آن را از جملهٔ اسرار مگو میدانند ولی حقیقت این است که بر خودم مجهول است. ولی یقین دارم تاریخ وفاتم روشنتر از تاریخ تولدم خواهد بود و شاید نتیجهٔ آشنایی من با قلم و قرطاس همین باشد»
زاد روزش بود
تصویر هفته
عکس:
آلفرد یعقوب زاده
@alfredyaghobzadehphoto
هفت فکت هفته(١٩)
نویسنده: مهدی رزاقی