جمعه ١٩ آذر ۱۴۰۰
فکت عجیبی است. روز جهانی حقوق بشر بود، البته به ما ربطی ندارد، چرا که اصولا مردم ایران بشر محسوب نمیشوند، بشر یک جانی دارد یک صبری دارد یک عقلی دارد
ما کدام یک از اینها را داریم؟
آها ولی به جاش امنیت داریم
شنبه ٢٠ آذر ۱۴۰۰
جدای از چراییِ وجود بی وقفه سیگار وینستون امریکایی در بازار ایران که روی مخ اینجانب است، امروز یک سوال فلسفی برایم به وجود امد. شما جوابش را میدانید؟
این سیگار بهمن کوچولوها هست؟ دیدید؟ بهش می گن بهمن د … تو همون ابعاد سیگار وینستون هم هست اما بهش نمی گن وینستون د …
چرا؟
چون امریکاییه؟ یعنی امریکاییها د … ندارن؟ ما داریم؟
آهان، شاید به جاش امنیت دارن؟ هوم؟ بریم فکت بعدی
یک شنبه ٢١ آذر ۱۴۰۰
شاید شاملو هم بدش نیاید ایرانیان سال ١۴٠٠ به جای پرداختن n ملیون باره لاس زدنهایش با آیدا، این شعر را هم بخوانند
من بد بودم
بدی نبودم
سالروز تولذش بود
دوشنبه ٢٢ آذر ۱۴۰۰
روح الله زم یک سال پیش در چنین روزی اعدام شد
دوستش نداشتم که هیچ، شاید او را برای جنبش های اعتراضی و مدنی کشور مضر میدانستم
مخالف شیوه مبارزه اش بودم
اما روز اعدامش تمام وجودم را هراس برداشته بود
آنروز عدالت هم بر دار بود
سه شنبه ٢٣ آذر ۱۴۰۰
فکت نه، طنز عجیبی است که امروز هم سالروز تولد ابراهیم رئیسی است و هم سالروز تولد ناصر حجازی
خنده نه! لبخند هیستریک دارم
خیلی بد ریخت میشوم در این حالت
چهارشنبه ٢۴ آذر ۱۴۰۰
این آقای سید که گفت ما از ایران برویم؟
ما که اهل اعدام و قتل و اینها نیستیم، کاری هم بخواهیم بکنیم که:
اگر با لباسش کاری کنیم که دینداران ناراحت می شوند
حتی با مادرش شوخی کنیم که جنسیت زده میشویم
اگر با خودش کاری کنیم که داستان قوم لوط میشود
اگر با آلات موسیقی دخول کنیم که ساز، آلوده میشود
بنده خدا راست میگوید
کاری نمی شود کرد، انگار باید از ایران برویم
پنج شنبه ٢۵ آذر ۱۴۰۰
دوست دارم با تمام آنها که دوستشان ندارم
قصاب ها
قفس فروش ها
و
جنگ جویان عالم
چای بخورم
شاید یک چای مشترک اندکی از بدی دنیا بکاهد
روز جهانی چای بود
عکس هفته
عکس: farhad.hajati
هفت فکت هفته(۱۵)
نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی