هوری

ننجون هوری

این خانوم که در برابر دوربین رو گرفته هم اسمشون بود ننجون
ننجون هوری
اون نوجوان نارس و بلوغ نایافته بغلی، ده ساله از تهران، با شلوار گرمکنی تا ناف بالا کشیده هم منم.

مسیح و کریسمس من

مسیح و کریسمس من

مسیح و تمام ارواح بزرگ با سخنانشان و شیوه زیستن و مصلوب جهل شدنشان میان ما هستند.
هر آن که به آورده هایشان بنگریم، کریسمس است
روز شستن چشمها و جور دیگر دیدن …

زلف

مو، گیسو، گیس، زلف، طرّه – با اندک تفاوتی در شکل آراستن – به دلیل پیچ و خم و بلندی و سیاهی و افتادگی- هم در اسطوره ها و هم درداستان های فولکلوریک نقشی بسیار پایه ای دارد که اگر به رمز و راز و نمادهای آن توجه نشود، بی گمان به بسیاری از معانی رازگونه نمی توان پی برد.

شراب چشم نامجو

شراب شعر چشمان تو

سراپا چشم خواهم شد
تو را در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت

رفاه و جرم

نه به قانون عصر رفاه

حاکمیتی که قادر به برقراری رفاه نسبی نیست حداقل باید بتواند قانونی را که برای عصر رفاه نوشته شده است تغییر دهد
تا جان انسانها را فقط فقر و بیماری و استرس بگیرد

سالومه دوشیزه اغواگر

فلسفه برای سالومه بهانه بود و شاید از همین روست که دیگر امروز کسی از وی حتی در مقام نویسنده‌ چند رمان نیز یادی نمی‌کند، و این صرفاً عظمت نام نیچه است که نام سالومه‌ی اغواگر را در تاریخ فلسفه تا ابد زنده نگاه خواهد داشت.

زوایت صف نانوایی

صفی که تکان نخورد

دارم می رم ترکیه، کارام تموم شده، اما اونجارم اینا طویله کردن

هنر مصادره کردنی نیست

هنر خوشنویسی که از بطن خاک ایران زمین برخواسته است و حق و سهم ما از تاریخ هنر است، جایی حتی در میان این دلبستگی های مجازی بی ریختمان هم ندارد.

پیکان آبی نفتی آقاخشی

دیکتاتوری، نظم و مقدار متنابهی عشق در سرزمین آقا خشی

بر خلاف آنچه اونروزا مرسوم بود، آقا خشی هیچ‌وقت در صندلی جلو، دو نفر را سوار نمی‌کرد،  با اون قد و‌قواره که دو تا زانوها تا وسط داشبورد می‌رسید و شونه‌های پهن قرار نبود کسی خیلی به آقا خشی نزدیک شه

شیرین نشاط

گفت و گو با یکی شبیه شیرین نشاط

به نظرت اگه یه روز بگن پوشیدن دامن در یک جامعه اجباریه چی می شه؟
شورت نماد مبارزه با دامن می شه

شباهت

زندگی زیراکسی

تن  آمده و فکر مانده که معنایش زنده بودن نیست
یک زندگی زیراکسی ست
همانقدر مسخره
همانقدر الکی …

International Women's Day

زن، روح مادرانه یا روح اغوا گرانه

به پشتوانه یک تاریخ مردانه، ذهن بانوی ایرانی سرشار از اشتغال به پارازیت ها و حضور های یک مرد، شوهر، پدر، برادر و … ست و این درحالی ست که بانوان برای ساختن یک دنیای برابر، نیازمند اشتغال به خود هستند نه اشتغال به مردان