کتاب زن علیه زن

بلاخره بعد از کلی کشمکش، اولین مجموعه داستانم چاپ شد. این کتاب را دوست دارم، حتی با وجود سانسور زیادی که به لطف وزارت ارشاد دولت دکتر پزشکیان متحمل شد. برای نوشتن این کتاب، انرژی و وقت زیادی صرف شد. حداقل بالای ده بار ویرایش شد، جمله‌ها گاهی سبک و گاهی سنگین شدند و حیف که من و کتاب هر دو نتوانستیم از پس سخت‌گیری های معاونت کتاب وزارت  ارشاد ببر بیاییم. به هر حال قسمت‌هایی از کتـاب حذف شد که برای من بسیار با ارزش بودند از کتـاب حذف شدند و امید که تمام مشکلات جامعه ایران، ار بی‌عدالتی‌ها تا تبعیض‎ها و نا امیدی‌ها و همه و همه با این حذفیات از کتـاب زن علیـه زن بر طرف شود
سعی می‌کنم بخش‌هایی از پاراگراف‌های حذف شده را در شبکه‌های اجتماعی منتشر کنم تا در تاریخ بماند آنچه بر من و این کتاب رفت به هر حال مخاطب این کتـاب یک زن و یک مرد که قرار است یک روز نگاهشان به زنهای اطرافشان دوستانه‌تر و مهربانانه‌تر باشد و قضاوت‌ها به حداقل برسد.

و در پایان باید به نشر شالگردن که نشر نوپایی است اشاره کنم که به خاطر مدیریت صحیح و موفق، آینده ای بسیار روشن در پیش خواهد داشت و من خوشحالم که عضوی از این خانواده با ارزش هستم

بخشی از متن کتاب زن علیه زن

قصه‌ها برای این ساخته شده‌اند که آدم‌ها را به امید رسیدن یک روز ملکوتی، وادار به زندگی کنند! مخصوصا آدمهایی که آغاز و پایان خط زندگی شأن به اندازه یک تار مو فاصله دارد. 

روزی که چراغ عاطفه بعد از سوسو زدن های بسیار، بلاخره در قلب خاموش می شود، دفتر زندگی در همان روز و همان صفحه باقی می‌ماند، بدون ورق خوردن.

فقط صاحب دفتر می‌داند چه بر سرش آمده و از آن پس تمایز قائل شدن میان مرگ و زندگی برای او دشوارترین کار ممکن می‌شود. آن هنگام است که معجزه و قصه دست به دست هم می‌دهند تا او سر پا بماند و برای ادامه زندگی شانه خالی نکند، تا روزی که دفتر زندگی اش برای همیشه بسته شود.

همه آن دخترها یک روز به این باور رسیدند که درست مثل آنچه پیرزنها گفته بودند، سرنوشتشان ستاره شدن بود. اما ستاره ای که در تاریک ترین گودال آسمان فرو رفته و سوخته و تمام شده، بدون اینکه کسی آنها را ببیند. مثل مادرها و مادربزرگهایشان، مثل همان پیرزنهایی که خودشان می‌دانستند مهمل می بافند، اما چاره دیگری نداشتند، روزگار با آنها نیز چنین تا کرده بود! باید برای چرخاندن چرخهای زنگ زده زندگی، به هر قیمتی امید می‌دمیدند.

معرفی کتاب زن علیـه زن

نویسنده: بهناز پهلوان