دنیای جدید چیست؟ کجاست و چگونه باید آن را شناخت؟
بخش اول: روابط انسانی در دنیای جدید
سعی میکنم در یک سلسله پست، دریچههایی برای شناخت دنیای جدید باز کنم تا بتوانم در آن نشان دهم که کجای اندیشه، فکر و عمل هر انسانی متعلق به دنیای جدید است. و کدام بخش متعلق به عصر گذشته مانده است.
من فکر میکنم قبل از علم، تکنولوژی یا هر چیز دیگری، باید آدم دنیای جدید را شناخت، این آدم است که این دنیای پیچیده و در عین حال رو به رشد را ساخته است. و برای شناخت انسان عصر جدید هم در لاجرم باید به سراغ روابط او رفت. ارتباطات یک انسان آیینه تمام نمای تعلق او به دنیای جدید یا گذشته است.
دنیای جدید دنیای روابط آزاد است. این گزاره مناقشه برانگیز ترین گزاره بین مردمان متعلق به دنیای قدیم و جدید است.
این کلیشه که حقیقت هم چیزی میان ان روابط سنتی و روابط آزاد انروزی است هم یک سفسطه، فریب و پاک کردن صورت مسئله است که من قصد مدارم اینجا به آن بپردازم.
که در این حالت یک پای مخاطب در گِل دنیای قدیم قرار میگیرد و پای دیگرش در منجلاب آزادی بی قید و شرط امروز قرارمیگیرد
تعریف واژه
برای درک بهتر مسئله چند واژه را باید از نو تعریف کنیم که از دل این تعریف مفهوم ارتباط در دنیای جدید بیرون می آید
فرد: یعنی کسی که دارای احساس و منطق و تجربه است و خواستههایی دارد که جدای از هنجارها و ارشهای اجتماعی برای خودش تعریفشان کرده است.
بنابراین اگر کسی تمام خواستههای خود را مبتنی بر ارزشهای یک دین، ایدئولوژی، مکتب فکری و گروه و سازمانی تعریف کند، فردِ متعلق به دنیای جدید نیست چرا؟ چون فردیت ندارد.
خانواده: یک نهاد اجتماعی است که فرد بی اراده در آن قرار گرفته است و از آنجا که پیوند او با افراد خانواده خونی و ژنتیکی است، مقدس نیست و ارتباط فرد با آن میتواند به محض ایجاد فردیت در فرد منقطع شود.
بنابراین کسی که نهاد خانواده را مقدس میشناسد و به ارزشهای خانواده به علت مقدس بودنش پایبند است، انسان متعلق به دنیای جدید نیست
ارتباط: در دنیای جدید فرد فقط به یک ارتباط مؤثر وارد میشود. ارتباط مؤثر هم ارتباطی است که در آن پیام زبان، منطق و عقل و احساس، با حداکثر دقت ممکن توسط فرد مقابل دریافت و درک میشود.
کسی که با هر دلیلی با دهها و صدها نفر در ارتباط است؛ و برایش مهم نیست که دیگران درباره منطق و احساس و پیام او چه فکری میکنند؛ و به اصطلاح، دوست زیاد دارد و اجتماعی و برونگرا و در واقع فاحشه ارتباطی است. انسان متعلق به دنیای جدید نیست.
بنابراین برای شناختن انسان متعلق به عصر گذشته در دایره روابط میشود به این نکات توجه کرد:
چنین انسانی به فکر و اجتهاد خود از مسائل پیرامون اعتماد ندارد و به همین دلیل از نظر فکری وابسته است. درک و فهم پایبندی تام او به ارزشها اجتماعی، خانوادگی و دینی و تشکیلاتی باعث ارتباطش با دیگرانی میشود تا مقلدانه آنها را دنبال کند. آنها بگویند این کار را بکن و آنکار را نکن.
بر خلاف انسان دنیای جدید که گزیدهگو است. و مهم است که پیامش را فرد مقابل درک کند.
انسان عصر گذشته زیاد حرف میزند.
از خط انتقال پیام همین یکی را غریزتاً میشناسد وصبور نیست چرا که مهم نیست در یک ارتباط مفهومی که میخواهد انتقال دهد انتقال یافته یا نه.
در دنیای انسان عصر گذشته آدم زیاد است تا فکر نکند، او در هر مکانی و هر اتمسفری تنها به برقراری یک ارتباط فکر میکند و کیفیت یک ارتباط مدنظر او نیست. دارای خلوت کم و روابط زیاد است. بهانه او برای ارتباط برقرار کردن مانند انسان دنیای جدید رشد کردن و لذت بردن از تفاوتها و گسترش وجود نیست، برای او مهم داشتن آدمهایی است که جای او فکر کنند.
او سرسری ازدواج میکند و در ازدواج هم به دنبال فردی است که ثروتمند، تحصیلکرده، موفق و … باشد تا ذیل او تعریف شود و با او یک خانواده تشکیل دهد، چرا که خانواده و هر جمع وابسته به عادت و ژنتیک را مقدس میداند.
در حالی که انسان امروز تنها در صورتی تشکیل خانواده میدهد که در یک ارتباط مؤثر بتواند فرد مقابل را دوست بدارد. یعنی در ارتباط معمول دوست داشتن باعث ازدواج نمیشود بلکه احساس تنها زمانی برای ازدواج، یک فاکتور مهم است که در ارتباط مؤثر واقع شود
بر خلاف انسان مدرن که درگیر رشد و تعالی وجودی خود و همسرش است، انسان متعلق به عصر گذشته کاری به تعالی خود و همسر ندارد، او عاشق زاد و ولد است، چرا که هیاهو را دوست دارد و خانواده برای او همان شلوغی مقدسی است که باید در آن حل شد. او اگر به هیچ هدفی در زندگی نرسید، طلاق نمیگیرد چون خود و فردیتی ندارد که بتواند چند ماه هم شده با او زندگی کند.
انسان دنیای جدید لزوماً هم به دنبال ارتباط دو سویه نیست. او میتواند با نیروی خدماتی سازمان و شرکت خود مهرورز باشد. در خیابان و در هنگامه رانندگی یا پیاده روی به کودکان و سالمندان با یک لبخند احترام بورزد و … در حالیکه انسان عصر گذشته منفعت را در ارتباطات یک سویه معیار قرار میدهد. و خیلی هم برایش مهم نیست که در دویدن در خیابان کودکی از سرعت او بترسد یا نه
در مجموع: انسان دنیای جدید در ارتباطات، خلوت، مؤثر و مستقل و مصلحانه قرار میگیرد و انسان عصر گذشته، شلوغ، بی هدف، وابسته و منفعت گرایانه