حمله سگ به کودک عابر.
خبر کوتاه بود اما برای من یکی که هر روز یک آدم پیدا میشود که در ترافیک و مترو و باشگاه و حتی پشت تلفن گازم بگیرد، این اتفاق عجیبی نبود، دردناک هم نبود
این یک
به شخصه با نگهداشتن سگ در خانه مخالفم
دلیلش هم نه نجاست آن است نه آلودگی و بیماری و این حرفها.
من به چشم خودم دیده ام که تقریبا تمام سگهایی که در خانه دوستانم زندگی که چه عرض کنم در حال مرگ تدریجی اند، از بلاهت و بی مرامی و بی مهارتی صاحبانشان افسرده اند و در عذاب.
یکی به من بگوید که وجدانا مردمی که حقوق هم نوع خودشان را به رسمیت نمی شناسند چطور امکان دارد که حقوق سگ بی نوا و بی دفاع را به رسمیت بشناسند؟
آزارش ندهند و …
به جرات ادعا می کنم که حقوق این حیوانات بی گناه را تنها کسی می شناسد که فرزند کوچک داشته یا دارد.
دردها و تنهایی ها و خواسته های یک سگ دقیقا شبیه یک کودک معصوم است.
این جامعه چگونه می تواند سگ داشته باشد وقتی که حقوق کودک در آن بی معناست
چگونه می شود جامعه ای حقوق سگ را محترم بشمارد در حالیکه نیمی از کودکان و خردسالانش کمبود انواع ویتامین ها و مشکلات روحی را دارند
مشاهده این نمونه ها هم سخت نیست، کافی است سری به یک مهد کودک بزنید و درد کودکآزاری را لمس کنید
بنابراین به نظر من جامعه ی ما لیاقت نگهداری از سگ را در خانه ندارد
این دو
حالا که دستگاه عقیم فرهنگ سازی مان، ما را از همنشینی زیر کرسی و مهمانی و …به همزیستی با حیوانات کشانیده، ایکاش خودمان فرهنگ نگهداری از حیوانات و حیوان دوستی را یاد می گرفتیم
و باید متاسف بود برای دستگاه قانون گذاری و قضایی کشوری که بدون پیوست فرهنگی می خواهد “سگ نگهداری” را برای جامعه ای که سگ را به عنوان عضوی از خانواده اش پذیرفته جرم انگاری کند.
سخت است فهم اینکه مردم از این به اصطلاح قبح فردی و اجتماعی تان گذشته اند؟
قانون را برای جامعه باید نوشت نه برای تحقق رویا پروری های محقق ناشدنی …
واقعیت این است که با جامعه فعلی …
قانون امروز باید جرم انگاری برای عدم رعایت حقوق حیوانات خانگی باشد
دستگاهی باید باشد تا نگهداری از سگ و حیوانات را در اختیار واجدین شرایط قرار دهد
مثل قوانینی که بهزیستی برای در اختیار قرار دادن کودکان بی سرپرست به خانواده ها دارد را باید برای نگهداری حیوانات وضع کرد.
خلاصه کلام اینکه من به عنوان مخالف سرسخت نگهداری از سگ در خانه…
نگران سگ هایی ام که اینروزها آدم ها گازشان می گیرند
