آقا اجازه …؟
شناخت نامداری
از آغاز تاریخ تا به امروز، میلیونها یا میلیاردها انسان، آمده و رفتهاند. از اینجا که ما مردمان قرن ۲۱ ایستادهایم نام و کارنامه بسیاری از آنها مشخص نیست، از اسطورهها و شخصیتهای تاریک و زندگی سوز که بگذریم، ما تقریبا عده معدودی را میشناسیم که برای زندگی و تکامل بشر کاری کردهاند که قابل ذکر بوده است.
یک نفر لغتی را آفرید یکی دیگر اثری هنری را ثبت کرد و دیگری صلح یا جنگی را برای ساختن برپا کرد و کسی دیگر علمی را تولید یا متحول کرد. یکی جانی را گرفت تا مردمانی از جنایاتش خلاص شوند؛ و دیگری حکومتی برای رفاه تشکیل داد و یکی دیگر با حکومتی یا ظلمی مبارزه کرد. اینها نامداران خوشنام تاریخ هستند و جایگاهشان از سایر انسانها ماندگارتر است.
پرسشگری در تاریخ
اما بسیاری از انسانها در تاریخ بودهاند که علیرغم گمنامی، جایگاهی بالاتر از نامداران دارند. آنها کسانی بودهاند یا هستند که تاریخ را به پیش بردهاند و میبرند و در واقع حرکت انسان به سمت رشد و تکامل در تاریخ وامدار آنهاست. اینها چه کسانی هستند و چه کردهاند؟
درباره انسانی حرف میزنم که پرسش دارد و پرسش میآفریند و با پرسش خود، کسی یا کسانی را به جستجوی پاسخی برای راهگشایی و نور روانه میکند. نامداران تاریخ در واقع پاسخ دهندگان به پرسشهای این انسانها هستند.
ممکن است که نامداری خودش خالق پرسش و پاسخ دهنده به آن هم باشد، اما بسیاری از نامداران پاسخ دهندگان به پرسشهای عصر خود بودهاند که گمنامی در جایی آن را طرح کرده و به گوش دانشمند و سیاستمدار و مبارز و هنرمند نامی رسیده باشد
چه کسی از برق پرسید؟
برای مثال میگویند الکتریسیته همواره بخشی از طبیعت بوده است بشر در صاعقه یا هنگام مالش دو ماده باردار الکتریکی، الکتریسیته را دیده بوده است، مشخص نیست که چه کسی این پرسش را در ذهنش پرورانده که «چگونه میشود الکتریسیته را تولید یا استخراج و منتقل کرد و نور ایجاد کرد؟» اما مشخص است که برای پاسخ به این پرسش نامداران و نوابغی چون تالس در ۵۰۰ سال قبل از میلاد یعنی دو هزار و پانصد و بیست و چهار سال قبل الکتریسیته ساکن را در کهربا را کشف کرد و ویلیام گیلبرت در سال ۱۶۰۰ باردار کردن بسیاری از مواد را توصیف کرد و اصطلاح الکتریسیته را از کلمۀ یونانی کهربا ابداع نمود و بعد از تلاش چندین و چند نفر دیگر تسلا و ادیسون به اختراع لامپ رسیدند.
از این مثالها بسیار وجود دارد که تاریخ نامی از آنها که پرسشهای اساسی را مطرح کردهاند به میان نیاورده است اما نام پاسخ دهندگان را به برجستگی ذکر کرده و آنها را نامدار کرده است …

در ستایش پرسشگری
احتمال اینکه مردمان معمولی از نامداران تاریخ باشند بسیار پایین است اما سهم همین مردمان معمولی از تاریخ و رشد کیفیت زندگی مردمان فردا میتواند تولید پرسش باشد.
آقا اجازه … یک نماد از فرهنگ پرسش ستیز جامعه ایران است، اینجا در ملأ عام و در خلوت باید پرسیدن را بدون اجازه و لکنت فرهنگ سازی کرد. تا هر فردی این امکان را بیابد که در عین گمنامی، کاری جهانی و تاریخی کند.
قانع نبودن و مقلد نشدن، نپذیرفتن آنچه هست و اقناع نشدن به هر آنچه معمول و مرسوم است. شخم زدن بدیهیات و از دیوار عرف و سنت و شرع و قانون گذشتن در جاهایی که حق دیگری ضایع نمیشود، کار چندان سختی نیست و میتواند زندگی و زیستن چند دهساله یک انسان را ارزشمند کند
نباید فراموش کرد که انسان را پرسش به پیش برده و تمام آنچه امروز موجب خوشبختی و آرامش و رفاه و رشد و تکامل بشر شده است، از همین نپذیرفتنها و قانع نشدنهای مردمان معمولی بوده است
گاهی زندگی امروز و فردای میلیونها و میلیاردها انسان با یک پرسش ساده گمنامی در گوشهای از دنیا متحول میشود. همانطور که تا به حال شده است.
اگر برای کسی اهمیت دارد که در گمنامی و در زندگی شصت هفتاد، هشتاد ساله خود کاری بکند که به یادگار در حافظه تاریخی بماند، برای کسی که از دیکتاتوری و رخوت و بیهوده بودن گریزان است، پرسش کم معونه ترین راه است، باید پرسید تا نوابغ و صاحبان اندیشه و فکر کاری کنند که زندگی و زیستن بشر رو به تکامل برود
پرسشگری و چرخ تاریخ
نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی
