شغل و دیوار
هنوز حقیقتی در کار نیست، دنیای جدید و سرمایه داری هرچند انسان را از بند سنت های بی مصرف گذشته رها کرد اما خود برده داری جدیدی را براه انداخت که حالا نه انسان که هیچ حیوانی هم در آزادی زندگی نمی کند
بردگان دنیای جدید حالا دو دسته اند، آنها که نه بند را می شناسند و نه آزادی را و در چهارتوی قفس دیواری خود خوش اند وعده ای دیگر که بند را می شناسند و تنها راه موجود را برگزیده اند و آزادی را به قدر مجال دوست دارند
از دسته اول که بگذریم
برای آنها که آزادی را دوست دارند
دیوار، نماد عبوسی است که در نقطه نقطه زندگی شان معنایی سخت و تلخ می یابد
آنها در هر لحظه و آن، دیوار را تعقیب می کنند و نسبت حال خود را با آن در می یابند
برای آنها که آزادی را دوست دارند لذت هر شغلی و موقعیتی نسبت مستقیمی با فاصله ی آن با دیوار دارد
خبرنگاری و دیوار
در خبرنگاری، خبرنگار نزدیک ترین فاصله را با دیوار دارد و از آنجا که اغلب حقیقت پشت دیوار است در نزدیک ترین فاصله با حقیقت هم قرار می گیرد
ابتذال اینروزها را نبینید که غالب خبرنگاران با جیره خواری بر ضخامت و بلندای دیوار حائل میان انسانها و حقیقت می افزایند
قدرت همواره دشمن حقیقت است اما خبرنگار قادر است حقیقت را لمس کند، نفسش را استشمام کند و برای دیگران بازگو کند
در چهار سال گذشته بیش از چهارصد مصاحبه با شخصیت های سیاسی دینی فرهنگی و اجتماعی داشته ام، در تمام این گفت و گوها نفس حقیقت را شنیده ام، هیچکدام از این شخصیت ها تمایلی به بیان حقیقت نداشته اند و هر بار با لطائف الحیلی قسمتی از حقیقت را دریافته ام
تعداد کمی از آن حقایق در نهایت در متن مصاحبه منعکس شده اند و بسیاری از آنها اسیر سانسور و اختناق موجود شده اند
مصیبت اصلی فقط سانسور و خفقان هم نیست، بلکه هموطنی با مردمانی ست که نمی خوانند و همین حقایق اندک فاش شده را نمی یابند
اما براستی احساس خوب می دانم کجا و احساس خوب می دانیم کجا
می دانم یک دست است که صدا ندارد و می دانیم هزار دستی ست که صدای آن دیوار حائل میان حقیقت را می شکند
و آزادی پشت همین دیوار است

تصویر: گفت و گو با دکتر گودرز افتخار جهرمی رئیس سی ساله دانشکده حقوق دانشگاه بهشتی و عضو حقوقدان شورای نگهبان در دهه شصت
صدای نفس حقیقت از پشت دیوار
نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی
یک پاسخ به “صدای نفس حقیقت از پشت دیوار”
✨MA+