قرنهای زیادی بشر زمین و اموراتش را به آسمانها میدوخت تا با خیال راحت این چند صباح زندگی بگذراند و بعد بمیرد و تمام.
تا اگر اتفاق بدی افتاد مسئولیتش را نپذیرد و تقصیر آسمانها باشد و اگر اتفاق خوبی افتاد به خودش ببالد که آسمانها به دعا و خواهش او روی زمین خیرات کردهاند
بهر حال در هر دو حالت همه چیز کار خدا بود
اما در این یکی دو قرن اخیر بشر به هزار زحمت خودش را خدای زمین کرد و مسئولیت زندگی را پذیرفت تا دنیایش را بسازد و این کار را هم کرد. حالا خوب یا بد هر چه رخ میدهد علتش روی زمین است، اگر زلزله رخ میدهد و خرابی زیاد است، علتش ساخت و ساز اشتباه است، اگر سیل میآید و خرابکاری میکند، مشکل را در تخریب جنگل و رعایت نکردن حریم رودخانه بررسی میکند
اگر برف میآید یا نمیآید به سراغ گازهای گلخانهای و دهها عامل دیگر میرود تا کشف کند که چرا این اتفاق رخ میدهد یا رخ نمیدهد
بشر این یکی دو قرن گذشته که تمدن جدیدی به وجود آورد به ضعف خودش و قدرت طبیعت آگاه است اما تلاش کرد حداقل در اذهان و افکار آدمها، زمین از آسمان جدا کند تا به جای انتظار و انفعال، مسئولیت بپذیرد و تلاش کند تا بهشت را نقدا روی زمین بسازد و تقریبا هم همین هم رخ داده و سطح زندگی و قدرت بشر چنان بالا رفته است که دیگر مثل قرنها پیش اسیر توهم و انتظار و انفعال نیست و دیگر به سختی فریب اهالی مسجد و کلیسا را میخورد.
در ایران اما متاسفانه ما هنوز در قرنها پیش زندگی میکنیم و نیامدن برف و باران را به مسائل مسخرهای مرتبط میکنیم که حقیقتا مضحک و تاسف برانگیز است

اینکه قشر واپس مانده جامعه باران و برف را به هنوز به گناه مرد و زن ربط میدهد یک درد است و اینکه در نقطه مقابل مخالفان این قشر برف را به برداشتن روسری و اینها ربط میدهد درد دیگری است
من درباره درست یا غلط بودن این گزاره حرف نمیزنم چون بعضی گزارهها چنان تاریخ مصرفشان گذشته که درست یا غلط بودنشان مهم نیست، مثال یک پاکت شیر فاسد شده که اهمیتی ندارد که پر چرب باشد یا کم چرب، همینقدر مرتبط کردن برف با روسری و گناه فاقد اعتبار است
اینکه کوروش دروغ را به خشکسالی مرتبط کرده و فلان شخصیت دینی گناه را به باران مرتبط کرده هیچ کدام نباید ضریب نفوذی به یک امر غلط بدهد، که قرنها یک باور تغییر ناپذیر بماند
جامعهای که شخصیتهای تاریخیاش فرو نمیریزد باورهای تاریخیاش هم همینطور فریز شده میماند. حالا پای گذشته ماندن، نامش شده فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی و اینها که مشکل جامعه ایرانی هم همینهاست. مشکل جامعه ایران اعتبار همین وازهها و عقاید فاسد شده است که در قرن سفر جیمز وب به سیزده و نیم ملیارد سال پیش، بارش باران و برف را در پوشش مو و عدم پوشش مو میبیند. تا مسئولیتی نپذیرد و کاری در جهت پیشرفت و توسعه علم و فن آوری نکند و کماکان همه چیز کار آسمان باشد
کار کارِ آسمانهاست
نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی

3 پاسخ به “کار کارِ آسمانها ست”
دو دسته آدم وجود داره کسانی که هیچ وقت نمیفهمن و کسانی که از نفهمی دستهٔ اول سوءاستفاده میکنن
دقیقاااا