معرفی کتاب گفتگو در کاتدرال | بهاره تنگستانی

ماریو بارگاس یوسا:

«اگر مجبور شوم روزی از میان آتش یکی از کتاب‌هایم را نجات دهم، آن کتاب گفتگو در کاتدرال است.»

معرفی کتاب گفتگو در کاتدرال | بهاره تنگستانی

سقوط در کافه‌ای غبارگرفته: «گفتگو در کاتدرال» و جستجوی حقیقت

در سایه‌های یک کافهٔ غبارگرفته، جایی که زمان با آهستگی نفس می‌کشد و دیوارها گویی خاطره را در خود نگه می‌دارند، تاریخ یک ملت زمزمه می‌شود. این داستان نه با صدای طبل‌های پیروزی، بلکه با خش‌خش برگ‌های پاییزی به گوش می‌رسد؛ داستانی از سقوطی آرام، گام‌به‌گام، که در سکوت خیابان‌ها و زیر سایهٔ سنگین فساد رخ می‌دهد. در کدام لحظه یک کشور به خاکستر می‌نشیند؟ در کدام نقطه یک نسل به ناامیدی تن می‌دهد؟
«گفتگو در کاتدرال»، شاهکار ماریو بارگاس یوسا، پاسخی به این پرسش‌ها نمی‌دهد؛ خودِ پرسش، سرگذشت رمان است. پرسشی که در میان دیالوگ‌های گمشده، خاطرات درهم‌شکسته و دیکتاتوری‌ای که نفس‌ها را سنگین می‌کند، جریان دارد.

یوسا و معماری کلام

یوسا در این رمان، سبک روایی خود را به تجسمی از آشفتگی درونی و بیرونی انسان بدل می‌کند. او مرز میان گذشته و حال را برمی‌چیند و روایت را به شبکه‌ای از زمان‌های درهم‌تنیده بدل می‌کند؛ گویی خاطره و اکنون در یک لحظه، هم‌زمان رخ می‌دهند. صدای شخصیت‌ها بی‌هشداری در متن می‌لغزد و دیالوگ‌ها و روایت چنان در هم می‌آمیزند که تفکیکشان ناممکن می‌شود. ساختار متن، مانند مونتاژی سینمایی، میان لحظه‌ها و زاویه‌دیدها بریدگی می‌اندازد و خواننده را از تماشاگر صرف به تحلیل‌گری فعال تبدیل می‌کند. این تکنیک‌های روایی نه تنها ذهن آشفتهٔ شخصیت‌ها را بازتاب می‌دهند، بلکه فساد سیاسی و فروپاشی فردیت را نیز به تصویر می‌کشند. یوسا با خلق این معماری پیچیدهٔ زبانی، نشان می‌دهد که ادبیات ابزار کاوش در اعماق حافظه، قدرت و انسانیت است.
خط‌های زمانی به هم می‌پیچند، دیالوگ‌ها چون پژواک‌هایی از دور و نزدیک در هم می‌آمیزند و حقیقت، اگر اصلاً حقیقتی وجود داشته باشد، مانند آینه‌ای شکسته از زوایای متعدد نمایان می‌شود. این رمان تنها داستان سانتیاگو نیست؛ روایت نسلی است که از وعده‌های بربادرفته سرخورده و در آینهٔ تاریخ به دنبال پاسخ‌های گمشده می‌گردد. پرسشی که سانتیاگو زیر لب زمزمه می‌کند، همچنان در ذهن خواننده پژواک دارد: «در کدام لحظه، پرو به این حال و روز افتاد؟» و این پرسش، نه فقط برای پرو، که برای هر سرزمینی که رویای آزادی در سر دارد، همچنان بی‌پاسخ باقی می‌ماند.

معرفی کتاب گفتگو در کاتدرال | بهاره تنگستانی

درباره‌ی ماریو بارگاس یوسا

جهان‌بینی پیچیده‌ی یوسا ریشه در زندگی پرفرازونشیب او دارد. این نویسنده، روزنامه‌نگار و سیاست‌مدار برجسته، یکی از نمایندگان اصلی جنبش «انفجار ادبی آمریکای لاتین» بود.
ماریو بارگاس یوسا (Jorge Mario Pedro Vargas Llosa) در ۲۸ مارس ۱۹۳۶ در آریکیپا، پرو زاده شد و در ۱۳ آوریل ۲۰۲۵ در لیما درگذشت. او در سال ۲۰۱۰ جایزهٔ نوبل ادبیات را به‌خاطر «نگارش ساختارهای قدرت و تصاویر تند و تیز از مقاومت، شورش و شکست فرد» دریافت کرد و در سال ۱۹۹۴ نیز جایزهٔ سروانتس، معتبرترین جایزهٔ ادبی جهان اسپانیایی‌زبان را از آنِ خود کرد.
یوسا در جوانی به مارکسیسم گرایش داشت، اما بعدها به لیبرالیسم نزدیک شد و از سیاست‌های چپ‌گرایانه انتقاد کرد. این تحول فکری در آثار او نیز بازتاب یافته است. او در سال ۱۹۹۰ برای ریاست‌جمهوری پرو نامزد شد، اما در دور دوم انتخابات به آلبرتو فوجیموری باخت. پس از آن تابعیت پرو را ترک و تابعیت اسپانیا را پذیرفت. او در سال ۲۰۲۱ به عضویت آکادمی فرانسه درآمد و در سال ۲۰۱۱ از سوی پادشاه اسپانیا به عنوان مارکِس بارگاس یوسا لقب گرفت.
آثار یوسا، که شامل رمان، مقاله، نمایشنامه و نقد ادبی است، به موضوعاتی چون قدرت، فساد، آزادی و هویت می‌پردازد و درک عمیقی از تاریخ و جامعه ارائه می‌دهد.

 


معرفی کتاب گفتگو در کاتدرال

نویسنده: بهاره تنگستانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *