معرفی کتاب نگاهی به شاه

معرفی کتاب نگاهی به شاه
A look at the Shah

محمدرضا شاه که بود؟ همان خدا پدر بیامرز راننده تاکسی ها بود یا همان جلاد انقلابی‌ها؟
پاسخ این سوال هیچکدام است
او هم مثل هر انسان دیگری در بعضی مواضع، سفید و در بعضی مواضع، سیاه بود و در مجموع شخصیتی خاکستری داشت، مثل شما به عنوان یک انسان عادی یا مثل کوروش و آغا محمدخان و رضاشاه و …
دوست داشتنی‌هایش نشان می دهد که خیلی هم به سلطنت علاقه مند نبود و در یک سخنرانی در امریکا می گفت:

“باید بی محابا به شما بگویم که تاکنون سلطنت برای خود من شخصا غیر از دردسر چیزی نداشته است و در تمام این بیست سالی که از سلطنت من گذشته جای یک روز از آزادی و آسایش یک فرد عادی برخوردار نبوده ام.” و”یکی از شگفتی های شخصیت شاه … این واقعیت بود که او از طرفی از همان آغاز سلطنت، با تمام قوا نه تنهابه حفظ تاج و تخت بلکه به گسترش قدرت پادشاه همت کرد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نداشت اما از طرف دیگر، از همان روز نخست میل به گریزش از قدرت به ویژه در شرایط بحرانی انکار ناکردنی بود”[ص۳۵۶]

به اشتباه! بحران را هیچ وقت از جانب جامعه مذهبی نمی دید و علیرغم الغای تاریخ نگاران وابسته، سر ستیز با اسلام نداشت

“تنها نیرویی که … در تمام دوران سلطنت شاه بیش و کم آزادانه فعالیت می کرد، نیروهای مذهبی بودند. شاه و ساواک مذهب را پادزهر مارکسیسم می دانستند و خطر کمونیسم را مهمترین خطر رژیم بر می شمردند”[ص۴۷۰]

او آگاهانه و با شناختی که فکر می کرد از جامعه ایران دارد، ردای استبداد به تن کرده بود و نقش یک مستبد را ایفا می کرد. بدون نیاز به دوست و مشاور و … او در جواب یک خبرنگار که از او پرسید دوستی دارید؟ می گوید:

“دوستی ندارم. هیچ جا. کسانی هستند که از دستشان می خندم ولی هیچ کس نیست که گمان کنم از من باهوش تر است و می توانم برای مصلحت اندیشی با او مشورت کنم”[ص۳۷۹]

{او از زمان تاسیس حزب رستاخیز}” به این نتیجه رسیده بود که مصلحت ایران و نحوه تحقق سعادت مردم را خود او می داند و بس. و قانون اساسی هم نباید مانعی در این راه باشد. امروز که به گذشته می نگریم، به گمانم، تردیدی نمی توان داشت که شاه مصلحت و سعادت و عظمت ایران را می خواست، ولی نه نادیده گرفتن قانون اساسی به نفع ایران و به نفع سلطنت خودش بود و نه در ایران او تنها کسی بود که همین سعادت و سرفرازی را برای ایران می خواست”[ص۳۷۴]
{با این حال} “شاید نیت واقعی و باطنی اش را هرگز نتوانیم درک کرد. اما، به گمانم در یک نکته شک نیست:

{شاه} هرگز اجازه نداد رشد اقتصادی ایران به امید بقای استبداد سیاسی اش متوقف بماند. [ص۳۸۳]

و انقلاب هم در پی همین میل بی توقف او به توسعه و رشد اقتصادی و البته بی توجهی او به تغییرات اجتماعی رخ داد

هنگامی که فقدان امکانات اقتصادی و اجتماعی در روستاها کار دهقانان تازه صاحب زمین شده {بعد از انقلاب سفید و اصلاحات ارضی} را دشوار و دشوارتر کرد شهرهای بزرگ و پول نفتی که در انجا انتظارش را می کشیدند به مغناطیسی برای جلب این روستاییان بدل شد. حلبی آبادها پدید آمد و رژیم شاه تلاشی جدی برای جلب یا آموزش این خیل عظیم شهرنشین های تازه _ که صمد پرویز صیاد بهترین تجلی هنریشان بود و احمدی نژاد نسل دوم شان را تشکیل می داد _ نکرد. … به تدریج این روستائیان به شهر آمده به سربازان انقلاب اسلامی بدل شدند.[ص۳۶۴]

تاریخ برای او موفقیتی بر می شمرد که مردمان عصر او چنان توقعشان از زندگی بالا رفت که دولتش توان برآورده کردن آن خواسته ها را نداشت و “انقلاب معمولا زمانی در جامعه رخ می دهد که انتظارات مردم، سریعتر از توان دولت در ارضای این انتظارات رشد می کند.”[ص۴۲۳]

اگر سینه چاک یا کینه توز محمدرضا شاه نیستید کتاب نگاهی به شاه تصویری خاکستری و نزدیک به حقیقتی از شاه ارائه می دهد که به همین دلیل چاپ و نشرش در ایران ممنوعه هم هست.
می توانید آن را از کف انقلاب بخرید و با آن چند قدمی در آزادی آنچنان که زمین نخورید بردارید و چند صفحه ای از آن را بخوانید، شاید به جایی رسیدید.

 

A look at the Shah(نگاهی به شاه)
A look at the Shah
(نگاهی به شاه)

 

معرفی کتاب نگاهی به شاه

نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی

2 پاسخ به “معرفی کتاب نگاهی به شاه”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *