تاریخ و تصادف | حسن مبینی

تاریخ و تصادف

اتفاق، تصادف یا حرکت هدفمند تاریخ

مقدمه

نقش تصادف و حساب احتمالات در تحولات تاریخی و اجتماعی مؤثر هستند و نمی‌توان گفت ما به تمام عوامل احاطه پیدا کرده‌ایم؛ لذا می‌توانیم هر چیزی را در تحولات انسانی حدس بزنیم به جهت همین نقص کاه در تاریخ مشاهده می‌کنیم که عوامل پیش بینی نشده‌ای موجب تغییرات بزرگی شده‌اند.
یکی از مورخین گفته بود اگر دماغ کلئوپاترا قدری بزرگتر بود، تاریخ به گونه‌ای دیگر نوشته می‌شد؛ زیرا زیبایی کلئوپاترا موجب جذب و شیفتگی ژولیوس سزار شده بود و آنگاه موجب حوادث بعدی در روم و مصر شد نمونه های دیگری از این دست می‌توان آورد که ما به چند نمونه زیر اشاره می‌کنیم:

در جنگ بنی امیه و بنی عباس مروان بن محمد، آخرین خلیفه اموی، جهت بول از لشگرش که در حال جنگ بود، قدری فاصله گرفت و از اسب پیاده شد تا ادرار کند. اسب در حین ادرار مروان حمار به سمت لشگریان در حال جنگ رمید و لشگریان بنی امیه فکر کردند مروان حمار کشته شده است و به هزیمت و فرار پرداختند و همین موجب شکست بنی امیه و شد. لذا گفته شد: «ذهبت الدوله ببوله»؛ دولتی با شاشیدن از میان رفت.

تاریخ و تصادف
انقراض آنان در جنگ خشایارشاه با یونانیان باد مخالف وزیدن گرفت و کشتیهای خشایارشاه به هم برخورد کردند که این موجب تلفات سنگین ایرانیان گردید و نیز گرد و غبار برخاسته از جنگ باد به چشم رستم فرخزاد رفت و موجب شکست او از سعد بن ابی وقاص شد.
توسط اینها ثابت می‌کند گاه عواملی پیش بینی نشده، موجب تغییراتی بزرگ می‌شوند؛ به همین روی بحث دیگری در این راستا در
می‌گیرد که نقش تصادف در تاریخ چیست؟

نقش تصادف در تاریخ چیست؟

پیداست ما نمی توانیم در اینجا تصادف را به معنی بی علتی بگیریم؛ زیرا وزیدن باد و بول کردن و رمیدن اسب همه عامل و
علت هستند. منظور از تصادف در اینجا یعنی نبودن علت غایی نه نبودن علت فاعلی؛ یعنی عواملی که پیش بینی نشده بودند و دست یابی به آن هدف در فکر و ذکر برنامه ریزان نبود و آن را اصلاً محاسبه نکرده بودند، ناگهان تغییرات دگرگونی‌ها شدند، می گویند.
سر برآوردند و موجب آن و به همین دلیل به آن تصادف ممکن است عواملی پیش بینی نشده در تحولات تاریخی بوده باشند و ما نتوانسته باشیم به آنها دسترسی پیدا کنیم؛ بنابراین ممکن است اینها ناگهان در برنامه ریزی ما بروز کنند و موجب تغییراتی شوند که ما اصلاً پیش بینی نکرده بودیم به همین دلیل از آن با عنوان حساب احتمالات نام می‌برند.

مثلاً ممکن است بگوییم دلایل رشد اقتصادی آمریکا و یا کشورهای دیگر این عوامل هستند؛ حالا اگر بخواهیم ما هم رشد کنیم، باید آن عوامل را در کشور خود ایجاد و پیاده کنیم تا به آن نتیجه برسیم. ممکن است ناگهان عامل خاصی بروز کند که ما آن را پیش بینی نکرده بودیم و در زمان گذشته در جامعه آمریکا بروز نکرده بود و همین موجب شود که برنامه ما مطابق آنچه خواستیم پیش نرود. به همین روی در برنامه ریزی اقتصادی از این عوامل پیش بینی نشده با عنوان حساب احتمالات نام می‌برند و در نوشته های جان مینارد کینز – اقتصاددان ـ تا حدی به آن پرداخته شده است.

این عوامل پیش بینی نشده همیشه راه را برای جستجو و کشف باز می‌گذارند؛ البته ممکن است ما حدسها و تفسیرهایی برای آن پیدا کنیم؛ مثلاً بگوییم چون سعد بن ابی وقاص به حق بود و اسلام دین حقی بود موجب شد تا خداوند با او همراهی کند؛ که البته یکی از عوامل ،پیروزی به حق بودن و شکست، ناحق بودن است که اینجا سخن در تجزیه و تحلیل همان عوامل است. حال چرا در بعضی موارد کسانی که به حق هستند شکست خوردند؟ اینها در نگاهی کلان و گسترده نشان می‌دهد که ما هنوز به همه علل و عوامل تاریخ ساز و تحولات و تغییرات احاطه پیدا نکرده ایم؛ پس نباید به فرض قاطع بگوییم ما همه علل و عوامل تغییرات و تاریخ‌ساز را دانستیم و یا کاملترین تاریخ را نوشتیم. حساب عوامل پیش بینی نشده و هدم احاطه ما به همه علل و عوامل، جدی است.

 

 


تاریخ و تصادف

نویسنده: دکتر حسن مبینی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *