فارابی کیست و منطق او چیست؟ – ۲

مباحث منطقی فارابی
مباحث منطقی فارابی

مباحث منطقی فارابی

پیش از طرح مباحث منطقی فارابی باید یادآوری کنیم در بخش قبل آمد که فارابی در دوران اسلامی اولین کسی است که مکتب فلسفی تأسیس کرد، او نظریات ارسطو و افلاطون را با هم جمع کرد و نظام مند ساخت و البته دین را در چهارچوب فلسفه وارد و تبیین و ارائه کرد، و همچنین آمد که منطق پایه تفکر فارابی بود، او منطق را علمی می‌دانست که ذهن را از خطا باز می‌دارد و راههای استباط عقلی را نشان می‌دهد. شاید به واسطه نگاه فارابی و استاد نادیده‌اش ارسطو و امثال آنها به منطق است، که امروز منطقی بودن و منطقی فکر کردن و منطقی اندیشیدن یک فضیلت اخلاقی و یک مهارت فردی و سیستماتیک است،

در این یادداشت خواهیم خواند که فارابی چگونه با تقسیم منطق به هشت قسمت و ترجیح برهان بر صناعات دیگر، آن را هدف منطق می‌داند

سپس با تقسیم علم بر تصور و تصدیق و تقسیم آنها به بدیهی و نظری، به بحث تعریف و انواع آن می‌پردازد؛ همچنین استدلال و انواع آن را بیان می‌کند و در نهایت انسان را به مبادی چهارگانه برهان توجه می‌دهد

اجزاء منطق

مطابق نظر فارابی منطق مشتمل بر هشت جزء است:
«مقولات» یا «قاطیغوریاس»
«عبارت» یا باری» ارمینیاس
«قیاس» یا «آنالوطیقای
«برهان» یا «آنالوطیقای «دوم»
«جدل» یا «طوبیقا»
«خطابه» یا «ریطوریقا»؛
«شعر» یا «بویوطیقا»
«مغالطه» یا «سوفسطیقا».

۱- مقولات یا قاطیغوریاس

“مقولات” جمع “مقوله” است که در لغت به معنای “گفته شده” می‌باشد، اما در اصطلاح اهالی منطق و فلسفه به هر موضوعی که گفته بشود “مقوله” نمی‌گویند، بلکه تنها به آنچه در جواب سؤال “ما هو” گفته می‌شود “مقوله” می‌گویند
وقتی که ما از چیستی یک شیء می‌پرسیم دربارهٔ “مقوله” آن شیء سؤال کرده‌ایم و پاسخی که می‌شنویم همان “مقوله” آن شی است.
برای مثال کسی که تا کنون ” فنج ” ندیده و از چیستی “فنج” می‌پرسد به او می‌گویند فنج یک پرنده است، یعنی پرنده مقوله ای است که فنج یکی از انواع آن است و به همین ترتیب همه اشیاء به نوبه خود دارای یک مقوله هستند.

۲- عبارت یا باری ارمینیاس

از دو معقول با الفاظ دال بر آن دو تألیف می یابد و مقدمه قیاس قرار می گیرد

۳- قیاس یا «آنالوطیقای

آنالوطیقا، عنوان مبحثی از منطق ارسطو که در کتاب ارگانون وی تحت همین عنوان در دو بخش تنظیم شده است؛ این واژه، معرب واژۀ یونانی آنالوتیکا به معنی تحلیل کردن است: آنالوطیقای اول و آنالوطیقای دوم. آنالوطیقای اول شامل دو قسمت است و به نظریۀ عمومی استنتاج قیاسی مربوط می‌شود. آنالوطیقای دوم نیز دو بخش دارد و در آنها دربارۀ استدلال برهانی، یعنی‌ قیاسی که مقدمات آن قضایای یقینی است‌، گفت‌وگو می‌شود.

۴- برهان آنالوطیقای دوم

مشتمل بر قوانینی است که اقوال برهانی را با آن می آزمایند، و قوانینی که با آن فلسفه بنا می شود. برهان مهارتی (صناعتی) در استدلال است که از طریق ترکیب مقدمات یقینی به نتیجه‌ای یقینی می‌انجامد.

۵- جدل یا طوبیقا

جدل» یا «طوبیقا» که مشتمل بر قوانینی است که اقوال جدلی و کیفیت پرسش و پاسخ جدلی را با آن می آزمایند. جَدَل، یکی از صناعات خمس در منطق است. و آن صناعتی است که برای الزام خصم به روش مقبول و پسندیده در نزد عامۀ مردم، دربارۀ هر رأی و اعتقادی فراهم آمده است و یا صناعتی علمی است که با آن انسان می‌تواند از مقدمات مسلم (مسلمات) بر هر مطلوبی که بخواهد اقامۀ حجت کند و از هر وضعی که بخواهد برحسب امکان محافظت نماید. مادۀ جدل مرکب از مسلمات و مشهورات است و فرقش با ماده برهان در اینست که مناط در برهان، صدق، و در جدل، شهرت است.

۶- خطابه یا ریطوریقا

«خطابه» یا «ریطوریقا»، در تعریف خطابه آنرا صناعتی دانسته‌اند که به وسیله آن می‌توان مردم را نسبت به چیزی ‌که انتظار تصدیق آن می‌رود در حد امکان قانع ساخت. خطابه شامل سه بخش مقدمه یا صدر، اقتصاص و خاتمه است

هدف اصلی منطق همانا «برهان» است و دیگر اجزا برای برهان اند. در برهان، ماده برهان بررسی
می شود و در قیاس، صورت و شکل برهان تحقق می یابد.
صناعاتی که پس از برهان خوانده میشوند کتابهایی هستند که برهان صحیح را از برهان

۷- شعر یا بویوطیقا

«بوطیقا» معرّب واژۀ یونانی پوئتیکا است که صورت‌های مختلف معادل واژۀ شعر در زبان‌های اروپایی از همان ریشه گرفته‌ شده‌ است.
اما ریشۀ یونانی پوئتیکا به واژۀ «پوئسیس» برمی‌گردد که به معنای صناعت یا عمل ساختن است و از اینجاست که پوئتیکا به معنای وسیع کلمه، به انواع آفرینش‌های هنری دلالت می‌کند، همچنان که مباحث ارسطو نیز در این کتاب به معنای خاص و مصطلح «شعر» محدود نمی‌شود.

این مفهوم وسیع، بازتابی از تقسیم‌بندی کلی ارسطو از شعبه‌های فلسفه یا حکمت نیز هست. در دستگاه شناخت ارسطویی، علاوه بر دو شاخۀ فلسفۀ نظری و فلسلفۀ عملی، شاخۀ سومی از حکمت با عنوان حکمت ابداعی وجود دارد که مبدا آن قوۀ صناعت، و حاصل آن اثرِ آفرینش یافته است.

۸- مغالطه یا سوفسطیقا

مغالطه، یکی از اصطلاحات به‌کار رفته در علم منطق بوده و به‌معنای خطای در تفکر یا شکل غیر معتبر از استدلال است.

هدف منطق

هدف اصلی منطق همانا «برهان» است و دیگر اجزا برای برهان اند. در برهان، ماده برهان بررسی می شود و در قیاس، صورت و شکل برهان تحقق می یابد. صناعاتی که پس از برهان خوانده میشوند کتابهایی هستند که برهان صحیح را از برهان کاذب مشخص میکنند خطابه، جدل، مغالطه و شعر در مباحث عقلی کارساز نیست.

تصور و تصدیق، اثر خاص فارابی بر منطق

منطق دانان اسلامی در تقسیم علم به تصور و تصدیق تابع فارابی هستند؛ چرا که پیش از او این تقسیم در کتابهای منطقی مرسوم نبود او اولین کسی بود که علم را به تصور و تصدیق تقسیم کرد. این تقسیم باعث تحولی در منطق شده است؛ زیرا بو علی سینا در بعضی آثارش (چون الاشارات و التنبیهات و منطق المشرقین با توجه به این تقسیم مباحث تعریف را از بخش برهان جدا کرده و بر قیاس مقدم داشته و آن را مدلل میکند پس از ابن سینا، تعداد دیگری از منطق دانان از این روش پیروی کرده اند. این تحول به حق مدیون تقسیم فارابی است؛ چرا که او بلافاصله پس از تقسیم علم به تصور و تصدیق نشان میدهد که هر یک از این دو برای چه بخشی از قوانین منطقی به کار می آیند. تصدیق هم از نظر فارابی به بدیهی و نظری تقسیم میشود و نظریها به بدیهی ها پایان می پذیرند.

تعریف و استدلال

از نظر فارابی راه رسیدن به تصورات نظری تعریف است و تعریف یا حدی است یا رسمی و هر یک به نام و ناقص تنوع می.یابند راه رسیدن به تصدیقات نظری استدلال است. از نظر فارابی، علوم نظری که با استدلال به دست می آیند باید به بدیهیات منتهی شوند. فارابی معتقد است که از راه استقرا و تمثیل نمی توان به یقین رسید؛ ولی از این دو راه میتوان به مظنونات دست یافت و استقرا در رسیدن به مظنونات از تمثیل بالاتر است.

مبادی علوم

به مقدماتی که خود به قیاس نیاز نداشته باشند، مبادی گویند که از این قرارند:

مقبولات

قضایایی که از شخصی یا جماعتی موثق پذیرفته می شود

مشهورات

قضایایی که نزد همه یا اکثر مردم و یا نزد همۀ علما و عقلا، یا اکثرشان رایج است و کسی از عقلا و علما یا غیر آنها با آن مخالفت نکرده است؛ مانند: «نیکویی به پدر و مادر واجب، خوب و کفر نعمت، بد است؛ و یا آن که قضیه نزد اهل فن یا نزد حاذقان از است» و «شکر منه و آنها مشهور باشد

محسوسات

قضایایی که به یکی از حواس پنج گانه در ک میشوند؛ مانند: «الان روز است.» و زید نشسته است»؛

معقولات

قضایایی که از ابتدا خودمان را آگاه به آنها ـ که غیر آن ممکن نیست – می یابیم؛ بدون آن که بدانیم از اول چه گونه و از کجا این قضایا برای ما حاصل شده اند؛ گویا این قضایا با فطرت ما سرشته شده اند؛ مانند: «هر عدد ۳ فرد است»؛ «هر کلی از جزء خود بزرگتر است» و هر دو مقدار مساوی با مقدار سوم با هم مساوی اند».

غیر از این چهار دسته بقیۀ معلومات ما از راه قیاس و استنباط به دست می آیند. فارابی برای تصدیق انواع دیگری نیز قائل است که به جهت اختصار به همین مقدار اکتفا
می کنیم.

مباحث منطقی فارابی
مباحث منطقی فارابی

فارابی کیست و منطق او چیست؟ -۲ مباحث منطقی فارابی

نویسنده: مهدی رزاقی طالقانی

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *