
مورخ سنتی زیر بوته نقد زن فمنیست
شاید جدی ترین و پرحجم ترین نقدهای وارد شده بر تاریخ روایی از جانب فمنیسم و فمینیستها باشد. فمینیسم تاریخی نیز در صدد نقد تاریخ نگاریهای سنتی و مردانه است فمینیست های تاریخی با پرهیز از رویکردهای سنتی و با پرهیز از هنجارها و قواعد آنها برای تعیین آنچه یک مورخ و محقق ایده آل تاریخ باید انجام دهد نسبت به تاریخ نگاری هایی که به صورتهای مختلف شکل گرفته اند و به لحاظ تاریخی دارای موقعیت خوبی هستند (استنادات بسیاری به آنها می شود) تحلیلهای نقادانه ارائه داده و با مطالعات انتقادی و سازنده به دنبال نتایج هنجارین هستند.
پاره ای از نقدهایی که فمینیستها به تاریخ نگاری سنتی وارد میکنند عبارت اند از:

ممانعت مورخان سنتی از رشد مورخان زن
همه مورخان سابق و سنتی مرد بوده اند مردان به علت برخورداری از موقعیت های اجتماعی اساسی، مانع رشد زنان مورخ شده اند. به علت اینکه تاریخ نگاری هایی که از سوی مردان ارائه شده با ارزشهای جنس مردان آمیخته شده است، یک بازنمایی ناقصی از گذشته واقعی زنان ارائه میدهد که اهداف تاریخ نگاری را مختل می کند؛
فمنیسم و موقعیت غیر طبیعی زن در تاریخ روایی – سنتی
موقعیت زنان در گذشته و گزارشهای تاریخی طبیعی نیست؛ فمینیستها جدایی محقق را از موضوع تحقیق به شدت نقد می کنند؛ آنان معتقدند ایــن ایده ریشه در جدایی خرد و احساس و تولید علم مرد محور دارد. به نظر فمینیست ها مورخان الزاماً از جنسیتی برخوردارند که چگونگی انعکاس واقعیت گذشته تابع آن است و به همین لحاظ تاریخ نگاری نیز یک تاریخ نگاری جنسیتی خواهد بود. نظر فمینیست ها در اعتراض به تاریخ نگاری های سنتی این است که در این تاریخ نگاری ها، آنچه به عنوان سؤال مهم که باید در بررسی و مطالعه تاریخی دنبال شود و واقعه ای تاریخی که باید تحقیق شود، اساساً از سوی مورخان مرد تعریف میشود. تجربه ها، ایده ها و نیازهای زنان در تحقیقات تاریخی سنتی غایب هستند.

فمنیسم و تاریخ مرد محور
فمینیستهای تاریخی با اتکا بر شواهد علمی معتقدند بیشتر تحقیقات تاریخی حتی دقیق ترین و جدی ترین آنها نشان دهنده علایق مردانه مرد محور یا جنس گرا بوده یا هر دو ویژگی را با هم داشته اند؛ یعنی هر تحقیقی به موضوع خود با دید مرد محورانه نگریسته و در موارد زیادی صریحاً تفوق مرد بر زن را پیش فرض گرفته است. این پیش فرضها به نقش های واقعی زنان و مردان و قابلیتهای آنان ارتباط دارد و چون ممکن است،تجربه، رفتار علایق و صفات مردانه به عنوان معیار تلقی شوند، تفاوت های جنسیتی نادیده گرفته میشود. در بعضی موارد محدوده موضوع تاریخ نگاریها تماماً در قالب مفاهیم خاص مردان بوده یا در صورتی که زنان مورد بررسی قرار می گیرند، منحصراً در ارتباط با مردان بررسی میشوند. موردی که بدان بسیار استناد می شود، طرح های ادوار تاریخی است که منعکس کننده اندیشه های مردان نخبه است؛ (مثــل ادوار تاریخی مارکس که منعکس کننده نظام طبقاتی مردانه است).

سانسور فعالیتها، کارویژهها و مسائل زنان
فعالیت ها نقشها و کارهای برجستهٔ زنان و مسائل دیگری که ارتباط خاصی با زنان در گذشته دارند در تاریخ نگاریها بسیار نادیده گرفته شده اند مثل خشونت علیه زنان) و به همین دلیل تاریخ برای بیشتر زنان ناشناخته و غیر قابل فهم شده است به نظر این گروه از محققان فمینیست، تاریخ به طور سنتی توجه خود را بر جهان به طریقی که مردان آن را می بینند، متمرکز ی کند.
تاریخی که برای زنان قابل فهم نیست
تاریخ نگاری سنتی و مدرن توضیحی برای اینکه چرا تاریخ برای زنان قابل فهم نیست، در بر ندارند؛ چون این دو تاریخ نگاری شواهد تجربی را که برای زنان راه شکل دادن و بیان کردن واقعیت تاریخی هستند بی مقدار می.شمرند کمترین پیشنهاد این انتقاد آن است که باید زمینه تحقیقات تاریخی تا حوزۀ مسائل زنان نیز تعمیم یابد. فمینیست ها این مسئله را نیز مطرح میکنند که اگر ابعاد اساسی زندگی اجتماعی زنان در گذشته در تاریخ نگاری ها به حساب نیاید، فهم ما حتی نسبت به موضوعاتی که واقعاً بررسی شده اند، ناقص خواهد بود؛ چرا که توجه مطالعات تاریخی معطوف به بازیکنان نقش های عمومی رسمی قابل رؤیت و دراماتیک است این مسئله موجب ارائه دیدگاهی ناقص و تحریف شده از واقعیت تاریخی – اجتماعی میشود؛ چرا که نقشهای خاص، غیر رسمی و غیر قابل رؤیت در جامعه و نظام اجتماعی میتوانند به همان قدر مهم و حیاتی باشند. برای نمونه، اغلب تاریخ نگاری ها تأثیر جنسیت بر رفتار اجتماعی مردان را در نظر نگرفته اند. از آنجا که بــه نظر میرسد این مشکل مسلم است فمینیستهای تاریخ نگار نیاز به کار ذهنی دارند، تا بــه یــک تاریخ جدید که همه ابعاد تجربیات زنان را در بر گیرد.
مؤلفههای تاریخی در انحصار مردان
از دیدگاه فمینیستهای تاریخی بسیاری از نظریات مورخان و تاریخ نگاران درباره وقایع و حوادث گذشته برداشتی از حکومت جنگ، تغییر سیاسی و… که هسته اصلی این نظریات را تشکیل میدهد به طور ضمنی مفاهیم و نظریه های خود را از یک دیدگاه آرمانی در باب تاریخ و تاریخ نگاری اخذ میکنند که به وسیله انحصار طلبیهای مردان و با موقعیت برجسته اجتماعی سیاسی پادشاهان و به کارگیرندگان آنها به وجود آمده و مورد ارزیابی قرار گرفته شده اند.
خلاصه نقد فمنیسم بر تاریخ سنتی
به طور خلاصه، از طریق فمینیسم تاریخی و ساخت شکنی های فمینیستی تاریخ نگاری ها، ثابت شده است که تاریخ نگاری ها به رغم ادعای بی طرفیشان در اثر رواج تجربه ها و موقعیت های اجتماعی مردان دارای قدرت و حق حاکمیت و در اثر تبعیت از آنها، پدید می آیند.
نقد فمنیسم بر تاریخ سنتی
نویسنده: مجید کافی
جامعه شناس و استادیار دانشگاه